ب - امکان فقری
در اینجا یک بیان دقیق تری وجود دارد که مبنی بر قول به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت است؛ قائلین به اصالت وجود و در رأس آنها مرحوم صدرالمتألهین و به تبع ایشان پیروان مکتب فلسفی او که همان مکتب حکمت متعالیه است میگویند: "ماهیات" اموری اعتباری هستند که هیچ اثر و اصالتی ندارند. آنچه اصالت دارد و به تعبیر دیگر منشاء اثر میباشد "وجود" است. اگر وجود نباشد ماهیت که چیزی نیست؛ برای این که ماهیت در حقیقت حدی است که از وجود محدود انتزاع میشود؛ بنابراین اگر وجودی نباشد چگونه میتوان از آن حدی انتزاع کرد؟
با روشن شدن این حقیقت، ما ماهیات را که اموری اعتباری هستند و اصالت ندارند باید نادیده بگیریم و مستقیم سراغ وجود اشیاء بیاییم. بعد با دقت در وجود و حقیقت آن به این نتیجه میرسیم که حقیقت هستی، یا هستی و وجود غنی و مستقل است و هیچ وابستگی در وجود و کمالات وجودی به غیر ندارد، که این وجود و هستی همان خداوند است؛ و یا این که هستی و وجود فقیر و غیر مستقل است که در وجود و کمالات وجودی وابسته به غیر خود میباشد و چون وجود غیر مستقل بدون وجود مستقل محال است پس باید در دار و نظام هستی، وجودی مستقل که همان خداوند است موجود باشد. وجود مستقل، غنی بالذات و نور حقیقی و اصل است و وجودهای غیر مستقل همگی فقیر و جلوه ها و پرتوهای آن نور حقیقی غنی بالذات هستند، و از این وجودهای پرتوی و جلوه ای در اینجا تعبیر به امکان فقری میشود.
این امکان با امکانی که در ماهیات گفتیم که همان امکان ماهوی است، از زمین تا آسمان تفاوت دارند. برای این که امکان ماهوی به معنای تساوی نسبت ماهیت به وجود و عدم است؛ در حالی که این امکان که امکان فقری نامیده میشود به این معناست که وجود معلول و ممکن، عین فقر و عین پرتو و جلوه ذات نامتناهی