در هر صورت این عبارت حضرت که میفرماید: "و بمحدث خلقه علی أزلیته" اگر حدوث در آن را حدوث زمانی بدانیم، اشاره به همان راهی است که متکلمین برای اثبات خداوند رفته اند.
2 - روش فلاسفه (برهان امکان)
فلاسفه برای اثبات وجود خداوند از راه حدوث زمانی وارد نمی شوند و آن حدوث را ملاک و معیار احتیاج معلول به علت نمی دانند؛ برای این که میگویند: بسیاری از موجودات مانند عالم عقول و مجردات هستند که اینها زمانی نمی باشند؛ یعنی زمانی را پیدا نمی کنید که آنها وجود نداشته باشند. بنابراین همیشه همراه با خداوند وجود داشته اند ولی باز هم نیازمند به علت میباشند.
به عنوان تشبیه اگر فرض کنید خورشید یک وجود ازلی داشت و نور خورشید هم که وابسته و پرتو خورشید میباشد از همان آغاز همراه با خورشید بود، آیا میتوان گفت که نور خورشید چون ازلی است واز ابتدا همراه با خورشید بوده است نیاز به علت ندارد؟ البته توجه دارید که خورشید حادث است و این تشبیه برای رساندن و توضیح مطلب است؛ ولی برفرض که چنین بود آیا میتوانستیم بگوییم چون نور خورشید همیشه با خورشید بوده است و خورشید هم ازلی است پس نور خورشید احتیاج به علت ندارد؟ این طور نیست؛ زیرا هر موجودی که وابسته به غیر است، خواه حادث زمانی باشد خواه نباشد، آن موجود با قطع نظر از آن غیری که وابسته به اوست عین نیستی و عدم است و به اصطلاح "حادث ذاتی" است اگرچه ممکن است "حادث زمانی" نباشد؛ همان طور که عالم عقول و مجردات حادث ذاتی هستند ولی حادث زمانی نیستند؛ از این رو آنها هم محتاج به علت هستند. پس ملاک احتیاج معلول به علت حدوث زمانی نیست تا ما هم از طریق حدوث زمانی بخواهیم وجود خداوند را اثبات نماییم.