1 - روشی که در عبارت دعای عرفه وجود داشت و منسوب به امام حسین (ع) میباشد. در این روش برای شناخت خداوند به سراغ مخلوقات و موجودات دیگر نمی روند بلکه مستقیما به خود خداوند توجه میکنند. البته این توجه گاه یک توجه ذهنی است؛ یعنی از طریق علم حصولی و مفهومی به خداوند، به کمالات او و افعال او پی میبریم، که در این صورت به این طریق برهان صدیقین میگویند؛ که خواص از حکما مانند شیخ الرئیس و صدرالمتألهین و حکیم سبزواری تأکید بر این روش دارند؛ البته تقریرات آنها نسبت به این برهان تفاوت دارد. گاهی هم توجه به خداوند یک توجه قلبی و شهودی است که با علم حضوری به حق تعالی به غیر او نیز علم حاصل میشود؛ و این طریق انبیا و اولیای خاص حق تعالی است؛ که کلام مذکور منسوب به سیدالشهداء(ع) بیشتر ناظر به همین طریق است. و چون در اینجا به این روش اشاره نشده، بیشتر از این به آن نمی پردازیم.
2 - روشی که مشهور فلاسفه مطرح میکنند. آنها امکان یا ممکن بودن موجودات را دلیل بر وجود خداوند میدانند و میگویند: وقتی موجودات ممکن الوجود هستند احتیاج به واجب الوجود دارند. و در این روش چندان کاری به حادث بودن و نبودن موجودات و ممکنات ندارند. در توضیح عبارت قبل حضرت (ع) به این روش اشاره گردید.
3 - روشی که مشرب متکلمین است. به این معنا که آنان میگویند: جهان حادث است و حادث احتیاج به محدث و ایجاد کننده دارد. بنابراین اگر محدث بعدی که این حادث اولی را به وجود آورده است باز هم محدث باشد، این احتیاج قطع نمی شود و ادامه مییابد. در نتیجه یا باید به یک موجود ازلی برسد یا این که تسلسل لازم میآید. این روشی است که متکلمین نوعا به آن استدلال میکنند و حضرت در این جمله به آن اشاره فرموده است. به هر حال روش متکلمین و فلاسفه، هر دو، در مرتبه پایین تر از فرمایش منسوب به امام حسین (ع) قرار دارد.