صفحه ۵۴۱

آن فتنه بر جامعه وارد می‎شود به قضای تلخ.

جهان طبیعت جهان اسباب و مسببات است؛ به این معنا که کارها و حوادثی که در آن اتفاق می‎افتد بر اساس علل و شرایط تکوینی است که اقتضای آن حادثه را داشته است. اگر باران می‎آید بر همین اساس است و اگر سیل و زلزله می‎آید و یا حادثه دیگری اتفاق می‎افتد هیچ کدام بدون علت و خارج از قضای الهی نیست. "أبی الله أن یجری الاشیاء الا بالاسباب".وفیات الاعیان، ج 1، ص 64؛ الکنی والالقاب، ج 1، ص 258. البته قضای الهی نسبت به ما انسانها دو نوع است: برخی از آنها شیرین و برخی نیز تلخ و ناگوار است. زلزله ای که در بم کرمان آمد و یا برخی حوادث ناگوار دیگر، از جمله قضاهای تلخ خداوند است. و از جمله قضاهای تلخ، فتنه ها می‎باشند که یکی از آنها فتنه ای است که حضرت درباره آن سخن می‎گویند. زیرا این که در حکومت بنی عباس نخبگان جامعه و افراد دیگر را بزنند و بکشند و زندان کنند، از جمله قضاهای تلخ الهی است.

8 - دوشیدن خون به جای شیر

"و تحلب عبیط الدماء"

( و خونهای تازه را می‎دوشد.)

"عبیط" به معنای تازه است؛ و "دماء" هم جمع "دم" به معنای خون می‎باشد.

حضرت در اینجا باز تشبیه به شتر کرده است. به این معنا که گاهی انسان از شتر شیر می‎دوشد و بهره می‎برد ولی گاهی به جای شیر خون تازه می‎دوشد که هم برای خودش سود ندارد و هم شتر بیچاره را آزار می‎رساند. در شرایطی که مردم و نخبگان جامعه زندان می‎روند و کشته می‎شوند و مورد آزار و اذیت قرار می‎گیرند، مانند این است که به جای شیر خون دوشیده می‎شود.

ناوبری کتاب