قرآن کریم میفرماید: (و أن هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ) منهاج البراعة، ج 9، ص 139. "و همانا این راه من است در حالی که راهی است راست، پس آن را دنبال کنید؛ و راهها را دنبال مکنید تا شما را از راه خدا پراکنده سازد." راههای مختلفی که هر کس به میل خود آن را درست میکند، اختلاف برانگیز و موجب هلاکت است.
در آیه دیگری میفرماید: (واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا) بحارالانوار، ج 22، ص 352 و 440؛ باب فضائل سلمان و أبی ذر و مقداد، ج 28، ص 238 و 239، باب 4؛ و منهاج البراعة، ج 9، ص 153. "و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید."
باز میفرماید: (و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم ) منهاج البراعة، ج 9، ص 140. "و با هم نزاع و ستیز نکنید که زبون میشوید و باد شکوهتان از بین میرود."
به هر حال راه راست و حق یکی بیشتر نیست و راههایی که مختلف و متفاوت میشود همه راههای گمراهی است؛ مثلا در اسلام هفتاد و سه فرقه میشوند؛سوره انعام (6)، آیه 153. و علت عمده پیدایش این راههای گوناگون گمراهی، همان هواهای نفسانی است.
حضرت میفرماید: "و غالتهم السبل": و راههای گوناگون و مختلف، آنان را هلاک کرد و از راه حقی که پیامبراکرم (ص) پایه گذاری کرده بود بازماندند و آن را رها کردند. "واتکلوا علی الولائج": و هر کدام به گروه و طایفه و باند خود اعتماد و تکیه کردند. برای این که انصار میخواستند سعد بن عباده را که از خودشان بود روی کار آورند، عده ای دیگر تصمیم گرفتند که ابوبکر را حاکم گردانند. پس از آن بنی امیه کوشش نمودند تا معاویه و یزید را بر جامعه اسلامی تسلط بخشند. به هر حال هر گروهی میخواستند طایفه و یا پایگاههای خصوصی خود را تقویت نمایند.
"و وصلوا غیر الرحم"
( و با غیر رحم و خویشان پیوند برقرار کردند.)