نرفتند، "لم یمنوا علی الله بالصبر": بر خداوند منت نگذاشتند که صبر و استقامت پیشه کنند و زیر بار جهاد در راه حق بروند؛ "و لم یستعظموا بذل أنفسهم فی الحق": و این طور نبودند که خود را فدای راه حق و اسلام نمایند و شهادت در راه خدا را بپذیرند و آن را مسأله مهم و بزرگی بشمارند. به این معنا که خود را در راه خدا فدا نکردند و شهادت را امر بزرگ و با ارزشی تلقی نکردند.
به نظر میرسد این احتمال دوم مناسب تر است. برای این که در عبارت قبل فرمود: یک عده از مردم هم که خوشگذران نبودند به راه سازش با خوشگذرانان کشیده شدند، و در ادامه درباره همانها میفرماید: این گروه سست عنصر و راحت طلب، با صبر و استقامت خود بر خدا منت نگذاشته و شهادت در راه خدا را امر بزرگ و مهمی ندانستند.
سنت رفع فتنه با مبارزات آگاهان خداگرا
"حتی اذا وافق وارد القضأ انقطاع مدة البلاء"
( تا هنگامی که قضای آمده [ حکم قطعی الهی ] با پایان رسیدن زمان گرفتاری موافق گردید.)
خلاصه یک عده ستمکار و خوشگذران و افراد کافر و مشرک وجود داشتند که عده دیگری نیز به خاطر سستی و صبر و استقامت نداشتن در راه حق پیرو آنان شدند و بلا و مصیبت ها زیاد شد؛ ولی در نهایت قضای الهی بر پایان گرفتن مصیبت و بلا تعلق گرفت و در نتیجه بلا بر طرف شد.
"حتی اذا وافق وارد القضأ": تا زمانی که موافقت کرد قضای وارد الهی. عبارت: "وارد القضاء" اضافه صفت به موصوف است؛ یعنی قضای الهی که وارد است و تعلق یافته است. "انقطاع مدة البلاء": قضای الهی به پایان یافتن مدت بلا و مصیبت تعلق گرفت و زمان مصیبت و بلا به پایان رسید.