سلامت ببرم و از این جراحت خوب شوم "فذاک": پس همان، یعنی خوب دیگر جان به سلامت برده ام، وگرنه آن بحث دیگری است.
اینجا باید توجه داشته باشیم که اولا: قدم حضرت لغزش نداشته است؛ و ثانیا: آن حضرت عاشق شهادت بوده است. بنابراین مقصود از لغزش، کنایه از ضربه خوردن است که بالاخره یک نوع آسیب و لغزش بدنی و جسمانی است.
"و ان تدحض القدم فانا کنا فی أفیأ أغصان و مهب ریاح و تحت ظل غمام"
( و اگر قدم بلغزد [ و مرگ مرا دریابد] پس همانا ما در سایه های شاخه ها و در محل وزش بادها و زیر سایه ابری قرار داشته ایم.)
"قدم" حکم مؤنث را دارد و به همین جهت فعل آن "تدحض" به شکل مؤنث آمده است.
حضرت میفرماید: اگر من از این ضربت نجات یافتم که مراد و مطلوب شما خواهد بود؛ "و ان تدحض القدم": و اگر هم لغزش دیگری به من رسید، یعنی از این دنیا رفتم "فانا کنا فی أفیأ أغصان": پس همانا ما در پناه سایه شاخه های درختانی هستیم که این سایه ها زودگذر هستند.
علم معصومین: به امور غیبی، و پرسشی در این باره
نکته ای که در اینجا قابل توجه میباشد این است که حضرت با "ان" شرطیه یا "اگر" تعبیر میفرماید که به حسب ظاهر با علم آن حضرت منافات دارد. به تعبیر دیگر حضرت به طور صریح نمی فرماید که بالاخره از این ضربت نجات پیدا میکند یا نه.
در پاسخ این شبهه باید گفت: علم امام (ع) به امور غیبی ملازم با آن نیست که گفتن این امور در همه جا به صلاح و مصلحت بوده است. بلکه امامان در بیشتر اوقات مأمور به ظواهر بوده اند و باید مطابق شرایط و روال عادی با مردم سخن میگفتند،