صفحه ۴۶۰

سلامت ببرم و از این جراحت خوب شوم "فذاک": پس همان، یعنی خوب دیگر جان به سلامت برده ام، وگرنه آن بحث دیگری است.

اینجا باید توجه داشته باشیم که اولا: قدم حضرت لغزش نداشته است؛ و ثانیا: آن حضرت عاشق شهادت بوده است. بنابراین مقصود از لغزش، کنایه از ضربه خوردن است که بالاخره یک نوع آسیب و لغزش بدنی و جسمانی است.

"و ان تدحض القدم فانا کنا فی أفیأ أغصان و مهب ریاح و تحت ظل غمام"

( و اگر قدم بلغزد [ و مرگ مرا دریابد] پس همانا ما در سایه های شاخه ها و در محل وزش بادها و زیر سایه ابری قرار داشته ایم.)

"قدم" حکم مؤنث را دارد و به همین جهت فعل آن "تدحض" به شکل مؤنث آمده است.

حضرت می‎فرماید: اگر من از این ضربت نجات یافتم که مراد و مطلوب شما خواهد بود؛ "و ان تدحض القدم": و اگر هم لغزش دیگری به من رسید، یعنی از این دنیا رفتم "فانا کنا فی أفیأ أغصان": پس همانا ما در پناه سایه شاخه های درختانی هستیم که این سایه ها زودگذر هستند.

علم معصومین: به امور غیبی، و پرسشی در این باره

نکته ای که در اینجا قابل توجه می‎باشد این است که حضرت با "ان" شرطیه یا "اگر" تعبیر می‎فرماید که به حسب ظاهر با علم آن حضرت منافات دارد. به تعبیر دیگر حضرت به طور صریح نمی فرماید که بالاخره از این ضربت نجات پیدا می‎کند یا نه.

در پاسخ این شبهه باید گفت: علم امام (ع) به امور غیبی ملازم با آن نیست که گفتن این امور در همه جا به صلاح و مصلحت بوده است. بلکه امامان در بیشتر اوقات مأمور به ظواهر بوده اند و باید مطابق شرایط و روال عادی با مردم سخن می‎گفتند،

ناوبری کتاب