"اطردت" با تشدید که در بعضی چاپها آمده غلط است؛ "أطردت" درست است.
"اطراد" یعنی یک چیزی را کنار بزنی و طردش کنی. حضرت میفرماید: من چه روزگارهایی را گذرانده ام ! همین که شما صبح را به شام رساندید، در واقع این روز را گذرانده اید و طردش کرده و پشت سر گذاشته اید. "کم أطردت الایام" یعنی: چه روزگارهایی را که من سپری کرده ام و گذرانده ام ! "أبحثها عن مکنون هذا الامر": در آن روزگارها جستجو و بحث میکردم از سر این مرگ. میخواستم یک قاعده ای یا معیاری را به دست آورم که مطمئن شوم مثلا این آقا شصت سال یا هشتاد سال عمر میکند.
ما یک مرگ طبیعی داریم و یک مرگ اخترامی و غیر طبیعی که همان مرگ ناگهانی است. مرگ طبیعی این است که هر فردی بر اساس وضع مزاجی و شرایط روحی و دیگر شرایط لازم، اقتضای شصت یا هشتاد و یا صد سال عمر دارد؛ و واقعا هم اگر اتفاقات پیش بینی نشده دیگری نباشد، این مدت را میگذراند و بعد به طور طبیعی مرگش فرا میرسد. به عنوان نمونه روی یک درخت بررسی های علمی میشود و تشخیص میدهند که این درخت با شرایط طبیعی فعلی میتواند هزار سال عمر کند. مرگ طبیعی یک انسان نیز وقتی است که او مطابق شرایط طبیعی، مدتی را که اقتضا میکرده زندگی کرده و سپس مرگ او فرا رسیده است.
در مقابل این مرگ طبیعی، مرگ اخترامی و ناگهانی است که انسان بر اثر تصادف، زلزله، سقوط هواپیما و یا دیگر حوادث پیش بینی نشده بمیرد و یا مثلا درخت مورد نظر به وسیله اره قطع شود. به این ترتیب اگر مرگهای طبیعی را بتوان تا حدودی پیش بینی کرد ولی مرگهای اخترامی و غیر طبیعی به هیچ وجه قابل پیش بینی نخواهند بود.
این است که حضرت میفرماید: چقدر روزگارهایی را سپری کردم و در طول آن روزگاران بلند و طولانی به دنبال یافتن سر مرگ بودم و میخواستم قاعده و معیاری