صفحه ۴۴۷

کرد. همه ما عملا از مرگ فرار می‎کنیم: غذا خوردن ما برای حفظ خودمان و فرار از مرگ می‎باشد، محافظ و پاسدار گرفتن برای خود نیز نوعی فرار از مرگ است. ولی در همین حال که از مرگ فرار می‎کنیم به موقع خود، مرگ را مشاهده خواهیم کرد و با آن برخورد خواهیم داشت. جلوی عزرائیل را نمی توان گرفت. او در هر صورت خود را نشان خواهد داد و جان من و شما را خواهد گرفت.

"و الاجل مساق النفس، و الهرب منه موافاته"

( و مدت زندگانی محل راندن جان است، و فرار از مرگ برخورد با آن می‎باشد.)

"أجل" هم به آخر عمر گفته می‎شود و هم به همه مدت عمر. بنابراین در همه مدت زندگانی نفس و جان آدمی به طرف مرگ سوق داده می‎شود، و افزون بر آن در لحظات پایانی نیز به سوی مرگ رانده می‎شود. البته در طول مدت عمر بتدریج به مرگ نزدیک می‎شویم و در لحظه آخر به آن می‎رسیم.

"و الاجل مساق النفس": و اجل انسان محل سوق دادن و راندن نفس به عالم دیگر است؛ "و الهرب منه موافاته": و فرار از مرگ در واقع نزدیک شدن به آن است. هر چه از مرگ فرار کنید آخر دست به گریبان او خواهید شد. "موافات" به معنای برخورد است. بنابراین طبق فرمایش حضرت "فرار از مرگ" خود برخورد با آن می‎باشد. با همه تلاش و کوششی که انجام می‎دهید تا در بازی زندگی مثلا مات نشوید، بالاخره مات شده و با مرگ برخورد خواهید داشت.

راز ناگشوده مرگ

"کم أطردت الایام أبحثها عن مکنون هذا الامر، فابی الله الا اخفأه"

( چه بسیار روزهایی را گذرانده ام که در آن روزها از سر این امر ( مرگ) جستجو می‎کردم، پس خداوند نخواست مگر پنهان داشتن آن را.)

ناوبری کتاب