از بزرگواری امیرالمؤمنین (ع) این بود که در جنگ جمل به لشکریان خود دستور فرمود که ابتدا جنگ را آغاز نکنند و به سوی طرفداران طلحه و زبیر تیری نزنند و تا وقتی که آنان یورش نیاورده و حمله نکرده اند از طرف سپاه آن حضرت حمله ای صورت نگیرد.عبارت: "ثم لایعتبر" در نهج البلاغه فیض الاسلام وجود ندارد. برای این که بسیاری از مسلمانان برای عایشه احترام قائل بودند. و از طرف دیگر طلحه و زبیر نیز دو نفر از اصحاب پیامبر(ص) بودند و در نتیجه هر گونه حمله به آنان (گرچه خود مسبب آن باشند) موجب به دست آوردن سوژه دشمن علیه امیرالمؤمنین (ع) میشود. علاوه بر این که حضرت هیچ گاه نمی خواست آغازگر جنگ باشد؛ و در این جنگ و نیز دو جنگ صفین و نهروان حتی الامکان سعی بر اصلاح و عدم درگیری مسلحانه داشتند. این بود که حضرت فرمود: هیچ کس حق ندارد به آنان حمله کند مگر این که دشمن حمله را آغاز کند. و با این که سپاه علی (ع) حمله را آغاز نکرد، جنازه ای را نزد حضرت آوردند که توسط طرفداران طلحه و زبیر کشته شده بود، و جنایات دیگری که مرتکب شده بودند نزد امیرالمؤمنین (ع) بازگو کردند؛ این بود که حضرت فرمود: حالا دیگر حجت تمام است. در جنگ صفین هم حضرت فرمود: شما جنگ را آغاز نکنید؛ و بعد که دشمن حمله کرد و تعدادی را به قتل رسانید، حضرت فرمان حمله و دفاع را صادر فرمود.
نکته دیگری که قابل توجه میباشد این است که حضرت در خطبه ششم نهج البلاغه که آن نیز در مورد جنگ جمل است میفرماید: "و الله لا أکون کالضبع تنام علی طول اللدم، حتی یصل الیها طالبها، و یختلها راصدها": "به خدا سوگند من مانند کفتار نیستم که با طولانی بودن سروصدا میخوابد، تا این که خواهان او به او دست مییابد، و آن که در کمینش نشسته فریبش میدهد."