صفحه ۴۳۸

معاویه و طرفداران او می‎باشند. مقصود از "مارقین" هم خوارج هستند که از حق جلوتر رفتند و از خدا و پیغمبراکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) مقدستر شدند.

در روایت دیگری علی (ع) می‎فرماید: "أمرت بقتال الناکثین و القاسطین والمارقین"شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج 2، ص 166 تا 169. "من به جنگ و مبارزه با ناکثین و قاسطین و مارقین فرمان داده شده ام."

لسان العرب نیز به مناسبت ترجمه لغت "دبب" می‎نویسد: "فأما قول النبی (ص) فی الحدیث لنسائه: لیت شعری أیتکن صاحبة الجمل الادبب، تخرج فتنبحها کلاب الحوئب ؟... فانما أراد الادب، فاظهر التضعیف و أراد الادب و هو الکثیر الوبر؛ و قیل: الکثیر وبر الوجه"سوره آل عمران (3)، آیه 103.

پیامبراکرم (ص) خطاب به زنانش می‎فرماید: ای کاش می‎دانستم کدام یک از شما صاحب شتری است که صورتش پر از کرک می‎باشد و خروج و قیام می‎کند، پس سگ های حوئب در مقابل او فریاد می‎زنند و صدا می‎کنند.

البته پیامبراکرم (ص) می‎دانسته اند که کدام یک از زنان صاحب چنین شتری است و به حسب ظاهر به "ای کاش" تعبیر می‎کنند.

"جمل الادبب" یا "جمل الادب" یعنی شتری که صورتش پر از کرک باشد.

در اینجا باید توجه داشته باشیم که "أدبب" باید ادغام و "أدب" شود ولی در عبارت فوق به جهت رعایت تناسب با "حوئب"، "أدبب" و بدون ادغام آمده است.

نکته دیگر این که "حوئب" نام موضعی در راه بصره است که نهر آبی هم در آنجا واقع شده است.بحارالانوار، ج 32، باب امر الله و رسوله بقتال...، ص 291؛ الامالی شیخ طوسی، مجلس 13، ص 366.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ناوبری کتاب