معاویه و طرفداران او میباشند. مقصود از "مارقین" هم خوارج هستند که از حق جلوتر رفتند و از خدا و پیغمبراکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) مقدستر شدند.
در روایت دیگری علی (ع) میفرماید: "أمرت بقتال الناکثین و القاسطین والمارقین"شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج 2، ص 166 تا 169. "من به جنگ و مبارزه با ناکثین و قاسطین و مارقین فرمان داده شده ام."
لسان العرب نیز به مناسبت ترجمه لغت "دبب" مینویسد: "فأما قول النبی (ص) فی الحدیث لنسائه: لیت شعری أیتکن صاحبة الجمل الادبب، تخرج فتنبحها کلاب الحوئب ؟... فانما أراد الادب، فاظهر التضعیف و أراد الادب و هو الکثیر الوبر؛ و قیل: الکثیر وبر الوجه"سوره آل عمران (3)، آیه 103.
پیامبراکرم (ص) خطاب به زنانش میفرماید: ای کاش میدانستم کدام یک از شما صاحب شتری است که صورتش پر از کرک میباشد و خروج و قیام میکند، پس سگ های حوئب در مقابل او فریاد میزنند و صدا میکنند.
البته پیامبراکرم (ص) میدانسته اند که کدام یک از زنان صاحب چنین شتری است و به حسب ظاهر به "ای کاش" تعبیر میکنند.
"جمل الادبب" یا "جمل الادب" یعنی شتری که صورتش پر از کرک باشد.
در اینجا باید توجه داشته باشیم که "أدبب" باید ادغام و "أدب" شود ولی در عبارت فوق به جهت رعایت تناسب با "حوئب"، "أدبب" و بدون ادغام آمده است.
نکته دیگر این که "حوئب" نام موضعی در راه بصره است که نهر آبی هم در آنجا واقع شده است.بحارالانوار، ج 32، باب امر الله و رسوله بقتال...، ص 291؛ الامالی شیخ طوسی، مجلس 13، ص 366.