زمان نیز دلهای هر دو نسبت به دیگری پر از کینه بود و هر کدام میخواست دیگری را کنار بزند و تنها خود حاکم باشد. البته این کینه های درونی از همان زمانی که وارد بصره شدند و برای امامت جماعت با یکدیگر اختلاف پیدا کردند و عایشه آنان را به نحوی صلح میداد، بتدریج آشکار گشت.
حضرت میفرماید: "کل واحد منهما حامل ضب لصاحبه": هر یک از این دو حامل کینه و حقد است نسبت به رفیق خود؛ یعنی در دل نسبت به یکدیگر کینه دارند؛ "و عما قلیل یکشف قناعه به" یعنی: به همین زودی ها مثل زنی که مقنعه اش را بردارد این کینه دلشان کم کم کشف و علنی میگردد.
"و الله لئن أصابوا الذی یریدون لینتزعن هذا نفس هذا، و لیاتین هذا علی هذا" ( سوگند به خدا هر آینه اگر به آنچه میخواهند برسند بی تردید این یک جان این یکی را میگیرد، و این یکی بر این یک وارد میآید.)
حضرت میفرماید: اگر طلحه و زبیر واقعا در جنگ جمل پیروز شوند پس از جنگ با هم سازش و همکاری نخواهند داشت، بلکه هر کدام جان دیگری را گرفته و او را به قتل خواهد رساند و اگر موفق هم نشود جنگ و ستیز بین آنان ادامه خواهد یافت.
یاد امام از بندگان خالص هنگامه جنگ جمل
"قد قامت الفئة الباغیة ، فاین المحتسبون ؟"
( به تحقیق گروه طغیانگر قیام کرده اند، پس کجایند به شمار آورندگان حسابگر؟)
طلحه و زبیر و عایشه آماده شده اند و مقدمات جنگ را فراهم آورده اند. دو نفر که از صحابه معروف پیامبر(ص) هستند و یکی هم که ام المؤمنین میباشد. در این شرایط حضرت میفرماید: "قد قامت الفئة الباغیة": طغیانگران قیام کرده اند؛ "فاین المحتسبون": پس کسانی که میخواهند تنها برای رضای خدا و انجام تکلیف کار کنند کجا هستند؟