اساسا فلسفه روزه، به دست آوردن نوعی خود کنترلی و بیرون آمدن از هرز روی است. با این توضیح که معمولا زبان و شکم و فرج انسان، هرز و بدون کنترل است. میخواهد هر چه را به دست آورد بخورد و بیاشامد و هر حرفی را هم بزند و بر شهوت او نیز کنترل و محدودیتی نباشد. این است که خداوند یک ماه روزه را واجب کرده است تا انسان در این یک ماه بتواند با تمرین، کنترل زبان و شکم و شهوت و دیگر اعضای خود را به دست آورد؛ و در یازده ماه باقی مانده از سال هم به برکت نیرو و کنترلی که در ماه رمضان پیدا کرده است خود را کنترل نماید. درست مانند ساعتی که آن را کوک میکنند و حداقل تا بیست و چهار ساعت کوک آن حفظ میشود.
قرآن کریم میفرماید: (یا أیها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون ) فخر رازی در تفسیر خود (التفسیر الکبیر)، ج 7، ص 146 در شرح آیه شریفه (ربنا و لاتحمل علینا اصرا کما حملته علی الذین من قبلنا...) آخر سوره بقره در تأیید مطلب فوق آیه شریفه 157 (و یضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم...) سوره اعراف را نقل میکند، و سپس روایتی را به نقل از حضرت رسول 6 میآورد که فرمود: "رفع عن امتی المسخ والخسف والغرق": (از امت من مسخ شدن و فرو رفتن در زمین و غرق شدن در آب برداشته شده است)، یعنی خداوند امت اسلام را در دنیا مانند اقوام گذشته (عاد، ثمود و فرعونیان و...) به این گونه عذابها گرفتار نمی کند. "ای کسانی که ایمان آورده اید بر شما روزه نوشته شده، چنان که بر پیشینیان شما نوشته شده است؛ امید این که باتقوا شوید."
اصل "تقوی"، "وقوی" و از ماده "وقایة" است که به معنای نگاهداری میباشد. بنابراین میتوان از آیه شریفه استفاده کرد که فلسفه روزه، پیدا شدن حالت خودنگه داری و خود کنترلی است که آثار آن در طول یازده ماه باقی مانده از سال، انسان را کنترل نماید و مانع انسان نسبت به انجام گناهان گردد.
در هر صورت معمولا کسانی که حرف باطل میزنند و یا کار خلافی انجام میدهند، مسئولیت آن را به عهده نگرفته و صریحا به اشتباه خود اقرار نمی کنند؛ بلکه حرف و یا اقدام باطل خود را توجیه میکنند و به خدا و پیامبر(ص) و دین نسبت میدهند و در حقیقت دین را زیر سؤال میبرند؛ و به این ترتیب، دروغ بر خدا و پیامبر زیاد میگردد.