صفحه ۳۵۶

"ثم أقبل مزبدا کالتیار لا یبالی ما غرق، او کوقع النار فی الهشیم لا یحفل ما حرق"

( سپس روی آورده در حالی که مانند موج کف دار باکی ندارد چه چیزی را غرق نموده، یا مانند افتادن آتش در گیاه خشک ترسی ندارد که چه چیزی را سوزانده است.)

"ثم أقبل" یعنی: پس اقبال نموده و روی کرد. "مزبدا"؛ "زبد" به معنای "کف" است و "أزبد" به معنای کف کردن دریا یا دیگ روی آتش و یا کسی است که زیاد حرف می‎زند و دهانش کف می‎کند. "کالتیار": مثل یک موج، موج چطور به هم می‎خورد کف می‎کند، این هم مثل موج است. "لا یبالی ما غرق": یک موجی که باکی ندارد هر کسی را غرق کند. "او کوقع النار فی الهشیم": یا مانند واقع شدن آتش در گیاهان خشک . "هشیم" به معنای گیاهان و یا هیزمهای خشک و ریز می‎آید. "لایحفل ما حرق": باکی ندارد که چه چیزی را بسوزاند.

حضرت می‎فرماید: این فاسقی که گوشت و پوستش همراه با گناه و معصیت فرسوده و پیر شده است چنان به سوی مردم رو می‎آورد و از پرخاش کردن وعصبانیت و نعره کشیدن دهانش کف می‎کند که مانند موجی می‎باشد که باک ندارد چه چیزی و یا چه کسی را غرق می‎کند و یا مانند آتشی است که در توده ای از هیزم بیفتد و باکی نداشته باشد که چه چیزی یا چه کسی به وسیله او آتش می‎گیرد و می‎سوزد.

همه این عبارات تقریبا کنایه است. در حقیقت حضرت می‎خواهد بفرماید: چنین انسان فاسق و از خدا بی خبری، جز ضرر برای مردم چیز دیگری به ارمغان نمی آورد؛ و مانند موج یا آتش همه را غرق می‎کند و یا می‎سوزاند و هیچ باک ندارد و اندیشه نمی کند که چه چیزی یا چه کسی را غرق می‎کند یا می‎سوزاند. برای این که طبیعتا قدرتمندانی که دین و ایمان ندارند نعره می‎کشند و فرمان دستگیری و زدن و کشتن صادر می‎کنند و غیر از فساد، کار دیگری انجام نمی دهند.

ناوبری کتاب