"ثم أقبل مزبدا کالتیار لا یبالی ما غرق، او کوقع النار فی الهشیم لا یحفل ما حرق"
( سپس روی آورده در حالی که مانند موج کف دار باکی ندارد چه چیزی را غرق نموده، یا مانند افتادن آتش در گیاه خشک ترسی ندارد که چه چیزی را سوزانده است.)
"ثم أقبل" یعنی: پس اقبال نموده و روی کرد. "مزبدا"؛ "زبد" به معنای "کف" است و "أزبد" به معنای کف کردن دریا یا دیگ روی آتش و یا کسی است که زیاد حرف میزند و دهانش کف میکند. "کالتیار": مثل یک موج، موج چطور به هم میخورد کف میکند، این هم مثل موج است. "لا یبالی ما غرق": یک موجی که باکی ندارد هر کسی را غرق کند. "او کوقع النار فی الهشیم": یا مانند واقع شدن آتش در گیاهان خشک . "هشیم" به معنای گیاهان و یا هیزمهای خشک و ریز میآید. "لایحفل ما حرق": باکی ندارد که چه چیزی را بسوزاند.
حضرت میفرماید: این فاسقی که گوشت و پوستش همراه با گناه و معصیت فرسوده و پیر شده است چنان به سوی مردم رو میآورد و از پرخاش کردن وعصبانیت و نعره کشیدن دهانش کف میکند که مانند موجی میباشد که باک ندارد چه چیزی و یا چه کسی را غرق میکند و یا مانند آتشی است که در توده ای از هیزم بیفتد و باکی نداشته باشد که چه چیزی یا چه کسی به وسیله او آتش میگیرد و میسوزد.
همه این عبارات تقریبا کنایه است. در حقیقت حضرت میخواهد بفرماید: چنین انسان فاسق و از خدا بی خبری، جز ضرر برای مردم چیز دیگری به ارمغان نمی آورد؛ و مانند موج یا آتش همه را غرق میکند و یا میسوزاند و هیچ باک ندارد و اندیشه نمی کند که چه چیزی یا چه کسی را غرق میکند یا میسوزاند. برای این که طبیعتا قدرتمندانی که دین و ایمان ندارند نعره میکشند و فرمان دستگیری و زدن و کشتن صادر میکنند و غیر از فساد، کار دیگری انجام نمی دهند.