صفحه ۳۵۳

الصحابة و هو ردی الطریقة، کالمغیرة بن شعبة و عمرو بن العاص و مروان بن الحکم و معاویة و جماعة معدودة احبوا الدنیا واستغواهم الشیطان"ر.ک : دراسات فی ولایة الفقیه، ج 1، ص 373 تا 380. "اگر این جمله حضرت که می‎فرماید: "کأنی أنظر الی فاسقهم" نبود، من بعید نمی دانستم که مقصود کسانی باشند که بر آنان نام صحابه گفته شده است، کسانی که دارای روشی پست می‎باشند؛ مانند مغیرة بن شعبة و عمرو بن عاص و مروان بن حکم و معاویه و گروه انگشت شمار دیگری که دنیا را دوست داشتند و شیطان آنان را فریب داد."

ابن أبی الحدید می‎خواهد بگوید اگر حضرت آنان را فاسق ندانسته بود می‎توانستیم گروهی از صحابه را مصداق این جملات حضرت بدانیم. ولی به نظر ما این سخن ابن أبی الحدید صحیح نیست؛ زیرا همین که بعضی افراد دنیا پرست شدند و شیطان آنان را فریب داد و حق را زیر پا گذاشتند، آنان مصداق فاسق می‎شوند؛ و عادل شمردن همه صحابه توجیه منطقی ندارد.

بعد از انقلاب، در اولین سمینار ائمه جمعه که در کتابخانه مدرسه فیضیه برگزار کردیم، یکی از علمای اهل سنت سراوان حضور داشت که چون فرد باسواد و ملایی بود او را جزء هیئت رئیسه قرار دادیم. نوبت سخنرانی او که رسید پس از شروع گفت: "حضرت معاویه رضی الله عنه". من بسیار ناراحت شدم. برای این که ممکن است کسی فرضا این عناوین را نسبت به ابوبکر و عمر تحمل کند و قابل توجیه بداند، ولی نسبت به معاویه و امثال او دیگر تحمل این عناوین بسیار مشکل است. باز ابن أبی الحدید در خیلی از موارد حساب معاویه را جدا کرده است. در یک جا می‎گوید: معاویه اگر هیچ گناهی نداشته باشد جز این که با خلیفه به حق امیرالمؤمنین علی (ع) مخالفت کرد، همین برای این که او را فرد ناشایستی بدانیم کافی است.ر.ک : شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج 9، ص 87؛ و منهاج البراعة، ج 9، ص 18 تا 36.

ناوبری کتاب