انسان برای دریافت وحی الهی، باید استعداد لازم را داشته باشد و مراتبی از راه تکامل را نیز طی کند تا بتواند از جانب خداوند وحی را دریافت نماید.سوره ناس (114)، آیات 4 و 5.
"و جعلهم حجة له علی خلقه"
( و خداوند آنها را حجت خود بر خلقش قرار داد.)
اگر خداوند پیامبران را برای ارشاد و هدایت مردم نمی فرستاد، مردم بیشتر از این گمراه میشدند. برای این که درست است خداوند به انسانها عقل داده است و عقل هم حجت باطنی است، ولی عقل نمی تواند در تمام مسائل بویژه در مسائل عبادی و دقایق آن اظهار نظر کند. به عنوان نمونه عقل ما، مستقل از وحی، نمی تواند بفهمد که نماز ظهر چهار رکعت و یا نماز صبح دو رکعت است. اینها بالاخره اسراری دارد که ما نمی دانیم و عقل آنها را درک نمی کند. البته احکام شرع در بسیاری از موارد بویژه در باب معاملات، تقریبا ارشاد به حکم عقل است و انسان مشاهده میکند که عقل با این مسائل شرعی هماهنگی دارد، ولی بسیاری از مسائل دیگر وجود دارد که عقل نمی تواند آنها را درک نماید. بنابراین خداوند پیامبران را فرستاد تا به کمک عقل بشر آیند و مواردی را که عقل درک نمی کند از جانب خداوند برای بشر تبیین نمایند.
خداوند درباره حجت ظاهر و باطن (پیامبران و عقل) در این آیه شریفه میفرماید: (انا خلقنا الانسان من نطفة أمشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا) من لایحضره الفقیه، ج 1، باب صلاة الاستسقاء...، ص 335 تا 338. "همانا ما انسان را از نطفه ای آمیخته آفریدیم که او را