صفحه ۳۲۰

می‎شود؛ زیرا ما حدود چهل پنجاه سال زحمت می‎کشیم تا فردی را گمراه کنیم آنگاه او با توبه بخشیده می‎شود و همه زحمات ما بر باد می‎رود و رشته های ما پنبه می‎شود. این بود که برای حل مشکل، بچه شیطانها را برای تشکیل یک کنفرانس و ارائه یک راه حل دعوت کرد. پس از جمع شدن بچه شیطانها، با اشاره به نزول آیات توبه و هدر رفتن زحمت و تلاشهای خود و دیگر شیاطین گفت: به نظر شما راه حل چیست ؟ هر کدام از بچه شیطانها پیشنهادی را مطرح کردند ولی او نپذیرفت، تا این که یکی از آنان به نام "خناس" گفت: درست است که اگر انسانها موفق به توبه شوند خداوند آنان را می‎بخشد ولی ما می‎توانیم در رگ و ریشه آنان نفوذ کنیم و هر گاه یکی از انسانها تصمیم به توبه گرفت و مثلا اراده کرد تا حج واجب خود را انجام دهد و یا خمس و زکات و دیگر واجبات مالی خود را پرداخت نماید، در قلب او وسوسه می‎کنیم که این کارها هنوز زود است؛ ابتدا باید پسر خود را زن دهید یا فلان باغ همسایه را که می‎توانید باید بخرید تا قیمت آن بالا رود و بعد سر فرصت توبه می‎کنید و واجبات خود را انجام می‎دهید. خلاصه کاری می‎کنیم که او توبه خود را تأخیر بیندازد تا وقتی که فرشته مرگ به سراغ او بیاید و فرصتی برای توبه باقی نماند و بدون توبه از دنیا برود. در این حدیث آمده است: وقتی شیطان پیشنهاد خناس را شنید خیلی خوشحال شد و پیشنهاد او را پذیرفت و او را تشویق کرد و پیشانی اش را بوسید.مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 198، عن أنس بن مالک .

این است که انسان هر گاه می‎خواهد توبه کند شیاطین با وسوسه خود مانع می‎شوند و آن را به تأخیر می‎اندازند. آیه شریفه قرآن هم در این باره می‎فرماید: (من شر الوسواس الخناس ‏ الذی یوسوس فی صدور الناس ) نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 417. "پناه می‎برم از گزند وسوسه گر واپس رو، آن که در سینه های مردم وسوسه می‎کند."

ناوبری کتاب