میشود؛ زیرا ما حدود چهل پنجاه سال زحمت میکشیم تا فردی را گمراه کنیم آنگاه او با توبه بخشیده میشود و همه زحمات ما بر باد میرود و رشته های ما پنبه میشود. این بود که برای حل مشکل، بچه شیطانها را برای تشکیل یک کنفرانس و ارائه یک راه حل دعوت کرد. پس از جمع شدن بچه شیطانها، با اشاره به نزول آیات توبه و هدر رفتن زحمت و تلاشهای خود و دیگر شیاطین گفت: به نظر شما راه حل چیست ؟ هر کدام از بچه شیطانها پیشنهادی را مطرح کردند ولی او نپذیرفت، تا این که یکی از آنان به نام "خناس" گفت: درست است که اگر انسانها موفق به توبه شوند خداوند آنان را میبخشد ولی ما میتوانیم در رگ و ریشه آنان نفوذ کنیم و هر گاه یکی از انسانها تصمیم به توبه گرفت و مثلا اراده کرد تا حج واجب خود را انجام دهد و یا خمس و زکات و دیگر واجبات مالی خود را پرداخت نماید، در قلب او وسوسه میکنیم که این کارها هنوز زود است؛ ابتدا باید پسر خود را زن دهید یا فلان باغ همسایه را که میتوانید باید بخرید تا قیمت آن بالا رود و بعد سر فرصت توبه میکنید و واجبات خود را انجام میدهید. خلاصه کاری میکنیم که او توبه خود را تأخیر بیندازد تا وقتی که فرشته مرگ به سراغ او بیاید و فرصتی برای توبه باقی نماند و بدون توبه از دنیا برود. در این حدیث آمده است: وقتی شیطان پیشنهاد خناس را شنید خیلی خوشحال شد و پیشنهاد او را پذیرفت و او را تشویق کرد و پیشانی اش را بوسید.مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 198، عن أنس بن مالک .
این است که انسان هر گاه میخواهد توبه کند شیاطین با وسوسه خود مانع میشوند و آن را به تأخیر میاندازند. آیه شریفه قرآن هم در این باره میفرماید: (من شر الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس ) نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 417. "پناه میبرم از گزند وسوسه گر واپس رو، آن که در سینه های مردم وسوسه میکند."