ایمان چیزی است که بشنویم و ایمان بیاوریم. البته نه هر شنیدنی، بلکه آن شنیدنی که موجب اطمینان شود. و یقین چیزی است که با چشم های خود مشاهده کنیم.کافی، ج 2، ص 356 تا 358.
پاسخ به یک اشکال
اینجا به مناسبت موضوع بعضی ها اشکال کرده اند که لازمه کلام حضرت امیر(ع) - مبنی بر این که فاصله میان حق و باطل به چهار انگشت یا به دیدن و شنیدن است - این است که ما نتوانیم به روایاتی که از پیامبراکرم (ص) و ائمه (ع) میشنویم عمل کنیم. برای این که همه اینها را به واسطه شنیده ایم یا خوانده ایم که حداکثر در حکم شنیدنی هاست.
بعضی در پاسخ گفته اند: ما به هر روایتی که شنیده یا خوانده ایم عمل نمی کنیم، بلکه به روایات متواتر یا روایاتی که کاملا مورد وثوق و اطمینان است عمل میکنیم. در اینجا برخلاف دیگر فقها که معمولا به یک روایت صحیح در مسأله ای عمل کرده و فتوا میدهند، مرحوم آیت الله بروجردی میفرمودند: ما فقه خود را نمی توانیم تنها با روایات درست کنیم، بلکه باید آن را با اصول متلقات از ائمه (ع) درست کنیم. ایشان معتقد بودند: چنانچه در یک مسأله ای دیدیم که چهار یا پنج روایت وجود دارد، اجمالا میفهمیم این مسأله از امام (ع) سؤال شده و یا پیش آن حضرت مطرح بوده است.
بنابراین سبک و روش آیت الله بروجردی (ره) این بود که به هر روایتی اعتماد نمی کردند و بیشتر عقیده داشتند باید به اصولی عمل کرد که دست به دست از ائمه (ع) به ما رسیده است، که آن را "اصول متلقات" از ائمه (ع) مینامیدند.وسائل الشیعة، ج 1، ص 175 (= ص 245 وسائل 30 جلدی)، کتاب الطهارة، أبواب نواقض الوضوء، باب 1، حدیث 1.
در ادامه عبارت نهج البلاغه میخوانیم: