صفحه ۲۸۸

"یا عبدالله !": ای بنده خدا ! حضرت به نحو اطلاق بیان می‎کند، لذا به من و شما نیز خطاب می‎کند؛ "لا تعجل فی عیب أحد بذنبه": عجله نکن در عیب جویی از احدی به واسطه گناهش؛ "فلعله مغفور له": شاید خداوند او را بخشیده باشد.

"و لا تامن علی نفسک صغیر معصیة ، فلعلک معذب علیه"

( و بر نفس خود از گناهی کوچک در امان مباش، پس شاید تو بر اثر همان عذاب شوی.)

ممکن است انسان گناهی را مرتکب شود که یا از گناهان صغیره است و یا او آن را بزرگ به شمار نیاورده است و کوچک می‎پندارد؛ اما به هر حال توبه نکرده و عاقبت گرفتار همین گناه شود.

"و لا تامن علی نفسک صغیر معصیة": ایمن نباش بر خودت معصیت کوچکی را؛ "فلعلک معذب علیه": برای این که خدا بر همین معصیت کوچک ممکن است تو را عذاب کند.

"فلیکفف من علم منکم عیب غیره لما یعلم من عیب نفسه"

( پس باید بازدارد آن کس از شما که عیب غیر از خود را دانست، به خاطر آنچه از عیب خویش می‎داند.)

وقتی انسان خود عیوب و گناهان خود را می‎شناسد، باید از گفتن عیوب و گناهانی که از دیگران می‎داند خودداری نماید.

"فلیکفف من علم منکم عیب غیره": پس باید باز دارد کسی که می‎داند از شما عیب دیگری را؛ "لما یعلم من عیب نفسه": برای این که می‎داند عیب هایی که خود دارد.

ناوبری کتاب