"یا عبدالله !": ای بنده خدا ! حضرت به نحو اطلاق بیان میکند، لذا به من و شما نیز خطاب میکند؛ "لا تعجل فی عیب أحد بذنبه": عجله نکن در عیب جویی از احدی به واسطه گناهش؛ "فلعله مغفور له": شاید خداوند او را بخشیده باشد.
"و لا تامن علی نفسک صغیر معصیة ، فلعلک معذب علیه"
( و بر نفس خود از گناهی کوچک در امان مباش، پس شاید تو بر اثر همان عذاب شوی.)
ممکن است انسان گناهی را مرتکب شود که یا از گناهان صغیره است و یا او آن را بزرگ به شمار نیاورده است و کوچک میپندارد؛ اما به هر حال توبه نکرده و عاقبت گرفتار همین گناه شود.
"و لا تامن علی نفسک صغیر معصیة": ایمن نباش بر خودت معصیت کوچکی را؛ "فلعلک معذب علیه": برای این که خدا بر همین معصیت کوچک ممکن است تو را عذاب کند.
"فلیکفف من علم منکم عیب غیره لما یعلم من عیب نفسه"
( پس باید بازدارد آن کس از شما که عیب غیر از خود را دانست، به خاطر آنچه از عیب خویش میداند.)
وقتی انسان خود عیوب و گناهان خود را میشناسد، باید از گفتن عیوب و گناهانی که از دیگران میداند خودداری نماید.
"فلیکفف من علم منکم عیب غیره": پس باید باز دارد کسی که میداند از شما عیب دیگری را؛ "لما یعلم من عیب نفسه": برای این که میداند عیب هایی که خود دارد.