خداوند باشند. بنابراین انسانها نیز باید عیوب و گناهان یکدیگر را بپوشانند و مخفی نمایند. برای این که اگر خداوند عیب ها را آشکار کند، زندگی ها درهم میریزد و همه نسبت به یکدیگر دشمن و بدبین میشوند و دیگر نمی توان در جامعه زندگی کرد. پس وقتی خداوند برای ادامه جریان زندگی انسانها عیب ها و گناهان مردم را پنهان میکند، مردم هم باید گناهان یکدیگر را پنهان نمایند. نه این که خودمان صدگونه گناه داشته باشیم و به یک گناه دیگران چسبیده و آن را افشا کنیم.
از این رو میفرماید: "أما ذکر": آیا شخص غائب غیبت کن به یاد نمی آورد "موضع سترالله علیه": آن موضعی را که خدا پوشانده است بر او "من ذنوبه": از گناهانش؛ "مما هو أعظم من الذنب الذی غابه به": از گناهانی که بزرگتر است از گناهی که شخص دیگری را به سبب آن غیبت میکند.
"و کیف یذمه بذنب قد رکب مثله !"
( و چگونه او را به گناهی سرزنش میکند در حالی که مانند آن را مرتکب شده است !)
معمولا ما آنچه را که خود انجام میدهیم نمی بینیم و یا عیب و گناهش را کوچک میشماریم، ولی همان عیب و گناه را نسبت به دیگران بزرگ و غیرقابل بخشش میدانیم. کاری را خودمان انجام داده ایم ولی چون دیگری آن را انجام میدهد به سرزنش و غیبت او میپردازیم.
"و کیف یذمه بذنب": و چگونه مذمت میکند دیگری را به گناهی که "قد رکب مثله": خودش هم مثل آن را مرتکب شده است.
"فان لم یکن رکب ذلک الذنب بعینه فقد عصی الله فیما سواه مما هو أعظم منه"
( پس اگر همان گناه را مرتکب نشده باشد، پس در آنچه غیر آن است از جمله گناهانی که بزرگتر از آن گناه است نافرمانی خدا را کرده است.)