صفحه ۲۶۰

"فحص" به معنای تفحص و جستجو است. البته "فحص" به معنای "أسرع" هم می‎آید. بنابراین "فحص برایاته" یا به این معناست که مردم را با حرکت دادن پرچم هایش در اطراف کوفه تعقیب می‎کند، و یا این که با سرعت دادن به استقرار پرچم هایش در اطراف کوفه مردم را جستجو و تعقیب می‎نماید.

اگر "فحص" به معنای تفحص و جستجو باشد، "ناس" مفعول محذوف آن است؛ ولی اگر به معنای "أسرع" باشد، دیگر مفعول محذوف لازم ندارد.

"ضواحی" هم جمع "ضاحیة" به معنای اطراف می‎باشد. و "عطف الیها" به معنای توجه نمودن به چیزی است.

"عطف الضروس" مفعول مطلق نوعی است؛ یعنی مانند حمله کردن شتر مست و هار که به صاحب خود حمله می‎کند او هم سراغ مردم می‎آید و آنان را مورد حمله قرار می‎دهد.

قبل از این که عبدالملک مروان حکومت را به دست بگیرد، در همان زمان مروان، عبدالله بن زبیر در مدینه ادعای خلافت کرده بود. مصعب بن زبیر هم که برادر عبدالله بود در کوفه زندگی می‎کرد. و مروان و پس از وی عبدالملک مروان، به عنوان خلیفه تنها در شام و اطراف آن حکومت می‎کردند. با این که قاعدتا حکومت اسلامی آن زمان بسیار مهم بود، ولی تنها شام و اطراف آن برای خلیفه مانده بود و مدینه و مکه و کوفه هر کدام به نحوی در دست دیگران بود. به همین جهت عبدالملک مروان وقتی به حکومت رسید، حجاج را به مکه فرستاد. حجاج هم عبدالله بن زبیر را در مکه به قتل رساند و خانه خدا را به منجنیق بست و سنگ باران نمود. از طرف دیگر برای کشتن مصعب بن زبیر خود از شام به کوفه رفت و مصعب را در اطراف کوفه کشت و مردم با او بیعت کردند.بحارالانوار، ج 31، ص 551؛ منهاج البراعة، ج 8، ص 359.

ناوبری کتاب