"عطف" به معنای بازگرداندن است. "هوی" و "هدی" در این عبارت هر دو "الف و لام جنس" دارند؛ یعنی جنس هوای نفس و جنس هدایت.
باید در نظر داشته باشیم که گاهی مردم اسلام و قرآن را که راهنما و معیار هدایت است از اساس نمی پذیرند، و گاهی قرآن و اسلام را میپذیرند ولی آن را بر هواهای نفسانی خود تطبیق و توجیه میکنند. این عبارت حضرت اشاره به گروه دوم است. لذا میفرماید: هنگامی حضرت حجت (عج) هوای نفس آنان را به هدایت بازمی گرداند که مردم در مقام عمل هدایت را بر هواهایشان برگردانده اند.
بسیاری از مذاهب باطله و نظریات فاسدی که در اسلام و یا دیگر ادیان پیدا میشود برای این است که افراد دیدگاهها و هواهای نفسانی خود را بر قرآن و روایات و متون دینی حاکم کرده و غلبه میدهند. به این معنا که از ابتدا نمی گویند ما قرآن و یا روایات را قبول نداریم، بلکه مفاد آیات و روایات را مطابق هوای نفس خود توجیه و تفسیر میکنند. در صورتی که حضرت حجت (ع) برعکس آنان هواها و خواسته های نفسانی مردم را به هدایت برمی گرداند و تغییر میدهد و یا غالب میگرداند.
"و یعطف الرأی علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرأی"
( و اندیشه را بر قرآن بازمی گرداند هنگامی که قرآن را بر اندیشه برگردانده اند.)
مردم معمولا در همه جا رأی و نظر خود را معیار و میزان قرار میدهند و بعد قرآن را بر آراء خود تطبیق داده و توجیه میکنند. تمام مذاهب اسلامی و از جمله شیعه، سنی، مالکی، حنفی، حنبلی، زیدی و... میگویند ما قرآن را قبول داریم و بر طبق آن عمل میکنیم، ولی بسیاری از آنها، قرآن را بر آراء و نظرات خود تطبیق داده و توجیه میکنند؛ که این روش روش صحیحی نیست. انسان باید قرآن را محور قرار دهد و از تفسیر و توضیح و بیانات عترت و ائمه (ع) هم بهره بگیرد. نه قرآن به تنهایی کافی است