"عوذ" جمع "عائذ" به معنای شتر یا مطلق حیوانی است که تازه بچه دار شده است و میخواهد بچه اش را شیر دهد؛ البته اختصاص به حیوان ندارد، زنی که تازه بچه دار شده است نیز اقبال دارد که بچه اش را شیر دهد و نگهداری کند. گاهی هم برای جمع "عائذ" به جای "عوذ"، "عوذان" میگویند. عبارت "اقبال العوذ" مصدر و مفعول مطلق نوعی است.
"مطافیل" یا "مطافل" هر دو جمع "مطفل" به معنای صاحب طفل است.
حضرت در اینجا اشاره میکند به چگونگی بیعت خود که برخلاف بیعت با ابوبکر ناگهانی و بدون تأمل نبود؛ بلکه پس از کشته شدن عثمان - که ابتدا با اعتراض مصری ها و بعد با تحریک امثال طلحه و زبیر صورت گرفت - مردم پیرامون حضرت امیر(ع) گرد آمدند و فشار آوردند تا ایشان بیعت را بپذیرد؛ امیرالمؤمنین (ع) در ابتدا کنار میکشید و حاضر نبود این مسئولیت را بپذیرد، تا این که فشارها زیاد شد به طوری که میفرماید: "ینثالون علی من کل جانب، حتی لقد وطی الحسنان و شق عطفای"ر.ک : الاستیعاب در حاشیه کتاب الاصابة، ج 2، ص 221. "مردم از هر طرف به سوی من هجوم آوردند به طوری که از ازدحام ایشان و بسیاری جمعیت، حسن و حسین (ع) زیر دست و پا رفتند و دو طرف جامه و ردای من پاره شد."
در هر صورت حضرت در اینجا میفرماید: استقبال شما از بیعت با من چنان بود که شتران نوزاییده و تازه بچه پیدا کرده نسبت به بچه خود دارند. به تعبیر دیگر همان طور که شتران یا مادران تازه بچه دار شده نسبت به بچه های خود عشق و علاقه دارند، شما هم پیرامون من گرد آمدید و فشار آوردید که میخواهیم بیعت کنیم.
"قبضت کفی فبسطتموها، و نازعتکم یدی فجذبتموها"
( کف دست خود را بستم پس شما آن را گشودید، و دستم را از طرف شما کشیدم پس شما آن را به سوی خود ربودید.)