صفحه ۲۲۴

"عوذ" جمع "عائذ" به معنای شتر یا مطلق حیوانی است که تازه بچه دار شده است و می‎خواهد بچه اش را شیر دهد؛ البته اختصاص به حیوان ندارد، زنی که تازه بچه دار شده است نیز اقبال دارد که بچه اش را شیر دهد و نگهداری کند. گاهی هم برای جمع "عائذ" به جای "عوذ"، "عوذان" می‎گویند. عبارت "اقبال العوذ" مصدر و مفعول مطلق نوعی است.

"مطافیل" یا "مطافل" هر دو جمع "مطفل" به معنای صاحب طفل است.

حضرت در اینجا اشاره می‎کند به چگونگی بیعت خود که برخلاف بیعت با ابوبکر ناگهانی و بدون تأمل نبود؛ بلکه پس از کشته شدن عثمان - که ابتدا با اعتراض مصری ها و بعد با تحریک امثال طلحه و زبیر صورت گرفت - مردم پیرامون حضرت امیر(ع) گرد آمدند و فشار آوردند تا ایشان بیعت را بپذیرد؛ امیرالمؤمنین (ع) در ابتدا کنار می‎کشید و حاضر نبود این مسئولیت را بپذیرد، تا این که فشارها زیاد شد به طوری که می‎فرماید: "ینثالون علی من کل جانب، حتی لقد وطی الحسنان و شق عطفای"ر.ک : الاستیعاب در حاشیه کتاب الاصابة، ج 2، ص 221. "مردم از هر طرف به سوی من هجوم آوردند به طوری که از ازدحام ایشان و بسیاری جمعیت، حسن و حسین (ع) زیر دست و پا رفتند و دو طرف جامه و ردای من پاره شد."

در هر صورت حضرت در اینجا می‎فرماید: استقبال شما از بیعت با من چنان بود که شتران نوزاییده و تازه بچه پیدا کرده نسبت به بچه خود دارند. به تعبیر دیگر همان طور که شتران یا مادران تازه بچه دار شده نسبت به بچه های خود عشق و علاقه دارند، شما هم پیرامون من گرد آمدید و فشار آوردید که می‎خواهیم بیعت کنیم.

"قبضت کفی فبسطتموها، و نازعتکم یدی فجذبتموها"

( کف دست خود را بستم پس شما آن را گشودید، و دستم را از طرف شما کشیدم پس شما آن را به سوی خود ربودید.)

ناوبری کتاب