صفحه ۲۰۴

علی أنفسکم": بیایید مرا کمک کنید بر خودتان؛ یعنی از آنچه من شما را برای آن جهت می‎خواهم تخلف نکنید و خود را در آن مسیر بیندازید و هدف مرا پیاده کنید.

"وایم الله لا نصفن المظلوم من ظالمه"

( به خدا سوگند ستمدیده را از ستمگرش انصاف می‎گیرم.)

"وایم الله" از کلمات قسم است که قرائت آن نیز متعدد و گوناگون است؛ مانند: "ایم الله"، "أم الله"، "أم الله" و... .

کلمه "لا نصفن" اگر به همین صورت ضمه داشته باشد از باب افعال و متعدی است؛ یعنی حق را با انصاف می‎گیرم. ولی اگر "لا نصفن" با فتحه باشد ثلاثی مجرد است. البته عبارت ما ضمه دارد ولی در نهج البلاغه فیض الاسلام با فتحه آمده است.

در هر صورت حضرت می‎فرماید: "وایم الله لا نصفن المظلوم من ظالمه" یعنی: سوگند به خدا برای مظلوم از ظالمش انصاف می‎گیرم. من خیرخواه مردم و مظلومین هستم و حق مظلوم را از ظالم - هر کس که باشد - می‎گیرم. به تعبیر دیگر حکومت من حکومت حق و عدل است و مطابق حق و عدل عمل می‎کنم.

"و لا قودن الظالم بخزامته حتی أورده منهل الحق و ان کان کارها"

( و ستمکار را با حلقه مهار در می‎کشم تا این که او را به آبشخور حق وارد سازم گرچه بی میل باشد.)

"منهل" به محلی از نهر گفته می‎شود که از آنجا آب برمی داشتند، و اصطلاحا آبشخور گفته می‎شود.

"خزامة" به حلقه ای گفته می‎شود که در بینی شتر است. شتر را برای این که چموشی نکند و در کنترل صاحبش باشد و نتواند فرار کند، حلقه ای در بینی آن فرو می‎کردند و بعد افسار شتر را به آن حلقه می‎بستند تا بتوانند به خوبی بر شتر تسلط

ناوبری کتاب