شخص بیعت خواهم کرد. عمر با شنیدن این سخن ناراحت شد و تصمیم گرفت تا در همان منا سخنرانی کند. به عمر گفته شد که اینجا مناست و برای سخنرانی شما درباره این موضوع مناسب نیست و ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرد، بنابراین بهتر است در مدینه سخنرانی کنید. عمر این پیشنهاد را پذیرفت و بعد در مدینه راجع به موضوع فوق که آیا میتوان به طور ناگهانی وبدون تأمل با کسی بیعت کرد یا نه، سخنرانی کرد.
تحریف قرآن و نحوه بیعت با ابوبکر از زبان خلیفه دوم
او در ابتدای سخنان خود جملاتی را به عنوان آیات قرآن نقل میکند که در قرآن وجود ندارد و میگوید: "ان الله بعث محمدا(ص) بالحق و أنزل علیه الکتاب. فکان مما أنزل الله آیة الرجم فقرأناها و عقلناها و وعیناها فلذا رجم رسول الله و رجمنا بعده": "خداوند به حق پیامبر(ص) را مبعوث فرمود و بر او کتاب را نازل کرد. پس، از جمله آیاتی که نازل فرمود آیه رجم بود که ما آن را تلاوت کردیم و دانستیم و حفظ نمودیم؛ و پیامبر(ص) رجم فرمود و ما هم پس از او رجم کردیم."
بر اساس این نقل، عمر چند آیه دیگر نقل میکند که در قرآن بوده است و اکنون نیست. از جمله میگوید: "انا کنا نقرأ فیما نقرأ من کتاب الله أن لاترغبوا عن آبائکم فانه کفر بکم أن ترغبوا عن ابائکم": "همانا در آنچه از کتاب خدا میخوانیم، میخواندیم که از پدرانتان روی نگردانید زیرا آن کفر به شماست که از پدرانتان روی گردانید."
خلاصه جملاتی را به سیاق آیات قرآن میخواند و مدعی میشود که در قرآن بوده و اکنون وجود ندارد. وی در ادامه در رابطه با بیعت با ابوبکر میگوید: "ثم انه بلغنی أن قائلا منکم یقول: والله لومات عمر بایعت فلانا، فلایغترن امرؤ أن یقول انما کانت بیعة أبی بکر فلتة و تمت، ألا و انها قد کانت کذلک و لکن الله وقی شرها": "سپس به من خبر