برخی از نسخه های نهج البلاغه به جای "توکل"، "تکفل" دارد. "توکل" که در عبارت کتاب ماست به معنای وکیل مردم و یا متعهد وکالت آنان شدن است. و "اعزاز" به معنای غلبه و پیروزی دادن است. کلمه "حوزة" هم از "حیازت" به معنای جمع کردن و در اختیار گرفتن است. "حوزه" به یک منطقه یا ناحیه ای گفته میشود که نهاد یا ارگانی آن را در اختیار گرفته و از آن نگهداری میکند. به عنوان مثال "حوزه علمیه قم" شامل منطقه ای میشود که در قم ناحیه علمی و فقهی اهل علم محسوب میشود؛ و به همین ترتیب "حوزه اسلام" همه آن مناطقی را شامل میشود که مسلمانان آن را در اختیار دارند و به اصطلاح حیازت کرده اند.
"و قد توکل الله لا هل هذا الدین": و به تحقیق خداوند متعهد شده است برای اهل و پیروان این دین، یعنی دین اسلام "باعزاز الحوزة و ستر العورة": به این که حوزه شان را عزیز و غالب کند و عیب هایشان را بپوشاند.
نکته ای که در اینجا اهمیت دارد این است که عمر با وجود این که غاصب خلافت امیرالمؤمنین علی (ع) بوده، در موارد متعددی از امیرالمؤمنین (ع) مشورت میخواست و آن حضرت هم به درستی او را راهنمایی میفرمود. زیرا بارها پیامبراسلام (ص) حضرت علی (ع) را به جانشینی خود انتخاب و معرفی فرمود؛ به عنوان نمونه، پس از نازل شدن آیه شریفه: (و أنذر عشیرتک الاقربین ) ر.ک : نهج البلاغه عبده، ج 2، ص 23؛ شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 3، ص 157؛ و منهاج البراعة، ج 8، ص 314 و 315. "و خویشاوندان نزدیک خود را بیم ده." پیامبر(ص) دستور داد که همه خویشاوندان جمع شوند و آنجا فرمود: "فأیکم یوازر علی هذا الامر فیکون أخی و وصیی و خلیفتی فیکم": "کدام یک از شما مرا در این امر پشتیبانی میکند تا برادر و وصی و خلیفه من در میان شما باشد؟" این روایت را تاریخ طبری و دیگر تواریخ معتبر اهل سنت نقل