میفرماید: درست است که بسیاری از مردم مشغول زندگی خود هستند و هر کسی به تناسب موقعیت و شغل خود به دنبال باغ و کاخ و ریاست و پول و امثال آن میباشد، ولی این توده های مردم را که میبینی زنده اند تو را فریب ندهند که مانند آنان که مشغول زندگی خود هستند تو هم زنده میمانی. برای این که این زیادی و کثرت جمعیت مردم هم در حال دگرگونی است و انسانهایی از آنها روز به روز میمیرند و ممکن است به همین زودی برای تو هم حادثه ای اتفاق بیفتد و مرگت فرا رسد، آنگاه حساب کار خود را نکرده باشی. تو نباید با دیدن این جمعیت غفلت کنی و یا مغرور شوی. بلکه هر کسی باید هر چه زودتر به فکر عاقبت کار خود باشد و مرگ را نزدیک بداند. مخصوصا با توجه به این که اسباب مرگ هم هر روز زیادتر میشود. یکی بر اثر تصادف میمیرد و یکی بر اثر سکته یا سرطان، و دیگران به علل دیگر.
درگذشتگان، مایه هشیاری
"و قد رأیت من کان قبلک ممن جمع المال، و حذر الاقلا ل، و أمن العواقب طول أمل و استبعاد أجل"
( و حال آن که مشاهده کرده ای کسی را که پیش از تو بوده است، از کسانی که به گردآوری مال پرداخته، و از کم کردن ( و فقر) پرهیز داشته، و به خاطر آرزوی دراز و دور شمردن سر رسید عمر از پیامدها ایمن بودند.)
"طول أمل" در اینجا مفعول له است که منصوب میباشد؛ در واقع "لطول أمل" بوده است. یعنی این فرد به دنبال جمع آوری مال بود و از عواقب کار ایمن بود چرا که آرزوهای طولانی داشت و اجل و مرگ خود را دور میپنداشت.
در اینجا حضرت با توجه به عبارت پیشین میفرماید: شما به جای این که به مردم غافل و بی توجه نگاه کنی و خود را یکی از آنان بدانی و مرگ را فراموش کنی، باید