میفرماید: پیامبر(ص) برگزیده خداست، به این معنا نیست که برگزیدگی آن حضرت بی علت باشد؛ بلکه شرایطی فراهم آمده تا آن حضرت شایستگی و استعداد برگزیدگی خداوند را پیدا نموده است، که برخی از این شرایط - مانند اصلاب شامخه و ارحام مطهره - طبیعی بوده است، و برخی دیگر هم به اختیار خود پیامبر و نتیجه کارهای صالح اختیاری اوست. به این معنا که افزون بر شرایط طبیعی مخصوص به آن حضرت، اگر ایشان مقامات معنوی ویژه ای را طی نمی کرد به رسالت مبعوث نمی شد و خدا او را برنمی گزید، البته از اول مورد عنایت ویژه خداوند بوده است چنانچه در خطبه قاصعه نهج البلاغه آمده است.سوره طه (20)، آیه 25.
"شهادة یوافق فیها السر الاعلا ن و القلب اللسان"
( گواهی دادنی که باطن با ظاهر و قلب با زبان در آن هماهنگی کنند.)
"شهادة" در اینجا مفعول مطلق نوعی است؛ یعنی نوعی گواهی که "یوافق فیها السر الاعلا ن و القلب اللسان": زبان با قلب و ظاهر با باطن در آن یکی است.
گاهی انسان شهادت میدهد و یا میگوید: توکل من بر خداست؛ اما دروغ میگوید و توکلش بر همه چیز و همه جا هست غیر از خداوند. در صورتی که انسان نباید دروغ بگوید، بلکه وقتی میگوید: "أشهد أن لا اله الا الله" باید واقعا یقین داشته باشد که جز خدا هیچ کس و هیچ چیز دیگر اثر واقعی ندارد؛ "لا مؤثر فی الوجود الا الله".ر.ک : الاسفار الاربعة، ج 3، ص 278 تا 519.