صفحه ۱۲۸

البته اگر بخواهیم اشکال کنیم باید بگوییم که مرکز احساسات و دریافت های انسان مغز هم نیست، بلکه بر طبق نظر فلاسفه اسلامی روح مجرد است؛ ولی محل ظهور و بروز آن به یک اعتبار مغز و به اعتبار دیگر قلب و سینه است؛ و در حقیقت محل و مظهر جسمانی علوم حصولی و مفهومی مغز، و محل و مظهر جسمانی علوم حضوری قلب و سینه است؛ و چون پشتوانه علوم حصولی علوم حضوری است بلکه علوم حصولی نیز به گونه ای به علوم حضوری برگشت می‎نماید، علوم حضوری و مظهر آن که قلب است پایه و اساس به شمار رفته و در روایت مذکور هم به همین اعتبار قلب مرکز علوم و حاکم بر سایر قوای ادراکی محسوب گردیده است. و این مطلبی بسیار درخور تأمل می‎باشد که در مباحث علم کتاب "اسفار" صدرالمتألهین (ره) مورد تعقیب و تحقیق قرار گرفته است.البته این تعبیرها در فرهنگ های مختلف زمان ما هم رایج و مورد استفاده می‎باشد، مخصوصا در اشعار و مثل ها فراوان دیده می‎شود.

حضرت در اینجا می‎فرماید: "العالم بما تکن الصدور": خداوند به آنچه سینه ها مخفی و پنهان می‎نمایند آگاه می‎باشد؛ "و ما تخون العیون": و آنچه را که چشم ها خیانت می‎کنند - مثلا مخفیانه به نامحرم نگاه می‎کنند - آنها را هم خداوند آگاهی دارد.

شهادت به توحید و رسالت

"و نشهد أن لا اله غیره، و أن محمدا(ص) نجیبه و بعیثه"

( و گواهی می‎دهیم که خدایی جز او نیست، و همانا محمد(ص) برگزیده او و برانگیخته اوست.)

"بعیث" یعنی مبعوث و برانگیخته، و "نجیب" هم به معنای برگزیده است.

در تشهد نماز می‎خوانیم: "أشهد أن محمدا عبده و رسوله": "شهادت می‎دهم که محمد بنده و فرستاده خداوند است." در حقیقت این جمله از تشهد می‎فهماند که عبودیت، پیغمبر را آماده و مستعد پذیرش رسالت نمود. در اینجا هم که علی (ع)

ناوبری کتاب