هیچ نظری ندارد. چون از نظر اسلام حاکم باید دارای شرایطی باشد. باید خود را پدر همه مردم بداند و نسبت به آنان با محبت رفتار کند؛ حتی اقلیت ها هم دارای حقوق میباشند و باید حقوق آنان رعایت شود. خودی و غیر خودی نباید مطرح شود. در تقسیم بیت المال نباید بر اساس تبعیض عمل شود. همه اینها را که قبول داریم، معنایش همین است که پس دین اسلام در مسائل سیاسی نظر دارد و میگوید: حاکمیت باید مطابق موازین اسلام باشد.
صفات سلبی حاکم اسلامی
1 - بخل
"و قد علمتم أنه لا ینبغی أن یکون الوالی علی الفروج والدمأ و المغانم و الاحکام و امامة المسلمین البخیل فتکون فی أموالهم نهمته"
بر طبق آنچه در مطلب دوم گفتیم نباید "لا ینبغی" را در اینجا به معنای کراهت بدانیم؛ بلکه مقصود حضرت این است که بخیل صلاحیت و شایستگی ندارد تا حاکم مسلمین شود و بر خونها و نوامیس و غنیمت ها و بیت المال مسلمین و احکام و رهبری مسلمانان مسلط گردد. برای این که اگر بخیل حاکم شود، شهوت و خواست او در اموال و دارایی های مردم متمرکز میشود. "نهمة" به شدت حرص و طمع گفته میشود، که البته هم "نهمة" صحیح است و هم "نهمة". به هر حال بخیل شدت طمع و حرص و خواسته اش در مال است؛ و اگر بر مردم مسلط شود، تا آنجا که بتواند به جمع آوری مال مردم برای خود میپردازد.
2 - نادانی
"و لا الجاهل فیضلهم بجهله"
( و نه فردی نادان تا با نادانی اش آنان را گمراه کند.)