ب - (قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون ) ر.ک : دراسات فی ولایة الفقیه، ج 1، ص 259 تا 389؛ و مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج 2، ص 9 تا 178. "بگو ای پیامبر ! آیا آنان که میدانند و آنان که نمی دانند برابرند؟"
از این آیه نیز به دست میآید که حاکم و فرمانروای اسلامی باید حداقل در مسائل اسلامی مورد نیاز آگاه باشد.
ج - (و لا تطیعوا أمر المسرفین ) سوره یونس (10)، آیه 35. "و فرمان اسرافکاران را اطاعت نکنید."
در روایات هم این مباحث زیاد است؛ به عنوان نمونه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه میفرماید: "أیها الناس ان أحق الناس بهذا الامر أقواهم علیه و أعلمهم بامر الله فیه"سوره زمر (39)، آیه 9. "ای مردم ! شایسته ترین مردم به فرمانروایی، نیرومندترین آنها بر فرمانروایی و داناترین آنان به دستور خدا در مورد فرمانروایی است."
برخی از این شرایط نیز عقلی و فطری میباشند. به عنوان مثال همین شرط علم و آگاهی برای این است که او به هر حال حاکم مسلمانان میباشد، بنابراین باید حداقل، مسائل و احکام اسلام را بداند و مطابق با موازین اسلامی حکومت کند. عدالت و امانتداری هم یک مسأله فطری است؛ به این معنا که اگر کسی عادل و امین نباشد بلکه بر عکس فاسق و خیانتکار در امانت باشد، فرد عاقل هیچ گاه حاضر نمی شود مال و یا امور اداره جامعه خود را در اختیار چنین فردی قرار دهد.
معنای "لا ینبغی" در لسان روایات
مطلب دوم این که فقها "لا ینبغی" در روایات را به معنای شایسته مساوی با رجحان و یا استحباب میدانند؛ در صورتی که درست نیست. برای این که "انبغی" به معنای "صلح" و شایسته بودن است، و "لا ینبغی" هم به معنای "لایصلح" و شایسته