وحشت و دوری اطرافیان از میت
"قد أوحشوا من جانبه، و تباعدوا من قربه، لا یسعد باکیا، و لا یجیب داعیا"
( در حالی که از ناحیه او وحشت کرده، و از نزدیکی او دوری نموده اند، نه گریه کننده ای را نیکبخت کرده، و نه کسی که او را میخواند پاسخ میدهد.)
این فرد پس از مرگ به صورت مرداری بدبو در میان خانواده اش درآمده در حالی که از ناحیه او وحشت کرده و از نزدیکی او دور شده اند؛ و مقداری که بدنش بر زمین بماند و دفن نشود قیافه نامأنوسی پیدا میکند که افراد از او خوششان نمی آید. انسان مرده گریه کننده بر خود را خوشبخت نمی کند. انسان وقتی که زنده است و مثلا گرفتار میشود و دیگران یا زن و فرزندانش نسبت به او دلسوزی و احیانا گریه میکنند، به آنها تسلی گفته و دلداری میدهد و میگوید: گریه نکنید و از این مشکلات باکی نداشته باشید؛ ولی هنگامی که میمیرد و اطرافیانش برای او گریه میکنند او نمی تواند آنها را دلداری داده و تسلی دهد.
البته عقیده ما این است که وقتی کسی میمیرد فانی نمی شود و به عالم برزخ میرود، اما به هر حال ارتباط او با عالم ماده به گونه ای قطع شده و دیگر نمی تواند به بستگانش تسلی دهد. نمی تواند به کسی که او را صدا میکند جواب دهد؛ هر چه همسر و فرزندانش گریه میکنند و او را صدا میزنند او پاسخی به آنها نمی دهد.
حضرت میفرماید: مردم و حتی خانواده اش از ناحیه او وحشت زده میشوند و از نزدیکی به جنازه او دوری میکنند، گریه کننده بر خود را خوشبخت نکرده و تسلی نمی دهد، و پاسخ نمی دهد به کسی که او را صدا میزند.