صفحه ۸۲

انسان به طور کلی دو نوع سیستم عصبی دارد: یکی اعصاب تحریکی و دیگری اعصاب ادراکی و احساسی است. اعصاب تحریکی آنهایی هستند که به وسیله آنها حرکت انجام می‎گیرد. اعصابی که انسان به وسیله آنها دست و پا و زبانش را حرکت می‎دهد همه از نوع اعصاب تحریکی هستند. اما اعصابی که به وسیله آنها انسان می‎شنود یا می‎بیند از جمله اعصاب احساسی و ادراکی هستند. معمولا در هنگام مرگ ابتدا اعصاب تحریکی از کار می‎افتد و سپس اعصاب احساسی و ادراکی. بنابراین شخصی که در حال سکرات مرگ است ابتدا زبانش بند می‎آید و بعد گوش و چشم او از کار می‎افتد. البته دست و پا نیز مربوط است به اعصاب تحریکی که پیش از همه اینها از کار می‎افتد.ر.ک : شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 3، ص 66.

حال به توضیح ادامه خطبه می‎پردازیم.

ادامه بحث از اندیشه های غافلان در آستانه مرگ

"فیکون المهنأ لغیره، والعب ء علی ظهره، والمرء قد غلقت رهونه بها"

( پس گوارایی برای غیر او، و سنگینی بار بر پشت اوست، و آن شخص گروهایش به آن اموال بسته شده است.)

"مهناء" از "هنئ" بر وزن فعیل به معنای گوارایی است، و آنچه بدون زحمت به دست آید. "العب ء" به معنای سنگینی بار است، و "رهون" جمع "رهن" به معنای گرو می‎باشد.

شخصی که در حال احتضار است متوجه می‎شود گوارایی و استفاده مالی را که او با مشقت و رنج فراوان به دست آورده مال دیگران است و یا وارث آن را می‎خورد، ولی سنگینی بار مسئولیت آن بر دوش او می‎باشد و روز قیامت باید تمام آنها را یکی یکی پاسخ دهد.

ناوبری کتاب