کلمه "رغبت" در بعضی از نسخه های نهج البلاغه بدون تشدید (رغبت الیه) نقل شده است؛ ولی در شرح ابن أبی الحدید و نسخه خطی با تشدید آمده بدون ذکر "الیه"؛ که به نظر میرسد همین مناسب تر باشد، چرا که در لغت عرب "رغبت الیه" در معنای تشویق و ترغیب به کار نرفته است.
خداوند توسط پیامبران و اولیای خود، مردم را به اخلاق و احکام الهی که مقدمه و سبب رسیدن به بهشت است دعوت کرد، ولی نوع مردم این دعوت را اجابت نکردند؛ و باز خداوند مردم را به آنها ترغیب فرمود و درجات و مقاماتی را که برای انسانهای صالح و مطیع در بهشت وجود دارد یادآور شده و مردم را به آنها تشویق فرمود، ولی مردم نه ترغیب شدند و نه تشویق. هر چه پیامبران از بهشت و نعمت ها و درجات آن میگویند عموم مردم گوششان بدهکار نیست.
روآوری مردم به مردار دنیا
"أقبلوا علی جیفة [ قد] افتضحوا بأکلها، واصطلحوا علی حبها"
( مردم رو آوردند بر مردار متعفنی که با خوردن آن رسوا گشتند، و بر محبت آن سازش نمودند.)
"جیفة" به مردار بدبو و گندیده گفته میشود. "اصطلحوا" از ماده "صلح" است؛ یعنی سازش کردند. "صلح" به باب افتعال رفته "اصتلح" شده و در باب افتعال اگر فاءالفعل "صاد" باشد "تاء" قلب به "طاء" میشود. آن وقت صیغه جمع مذکر غایب آن "اصطلحوا" میشود.
بنابراین حضرت امیر(ع) میفرماید: مردم به جای این که مشتاق به انجام وظایف خود - که زمینه رسیدن به بهشت و نعمت ها و درجات آن است - بشوند به مردار بدبو و متعفن دنیا رو آوردند که با خوردن آن رسوا و مفتضح شده اند، و بر سر محبت و علاقه داشتن به دنیا با یکدیگر سازش نمودند.