مشروط بودن حکم حکمین
"و انما [ فانما] حکم الحکمان لیحییا ما أحیا القرآن، و یمیتا ما أمات القرآن، و احیاؤه الاجتماع علیه، و اماتته الافتراق عنه"
( و جز این نیست که این دو داور به داوری گمارده شدند برای این که زنده کنند آنچه را قرآن زنده کرده، و بمیرانند آنچه را قرآن میرانده است؛ و زنده کردن قرآن گرد آمدن بر آن، و میراندن آن جدا شدن از آن است.)
در بعضی از نسخه های نهج البلاغه "فانما" هست که صحیح تر به نظر میرسد؛ زیرا میفهماند که این عبارت در ادامه مطلب قبل است.
حضرت خطاب به خوارج میفرماید: قرار بود که این دو نفر داور بر طبق قرآن عمل کنند نه این که هر چه را از طرف خود گفتند به آن عمل کنیم. دو نفر حکم بدون شرط و به طور مطلق انتخاب نشده بودند که مثلا ابوموسی و عمروعاص هر نظری ابراز کردند ما هم مجبور باشیم بر اساس آن رفتار کنیم. بلکه این دو نفر حکم قرار داده شدند تا آنچه را که قرآن زنده کرده است زنده نمایند و نیز آنچه را که قرآن میرانده بمیرانند. و زنده کردن قرآن به این است که در مقام عمل بر آن اجتماع نمایند و هر دو طرف تابع قرآن باشند. یعنی در حقیقت آنچه را که قرآن حلال دانسته حلال بدانند و آنچه را که حرام دانسته است حرام بدانند.
"فان جرنا القرآن الیهم اتبعناهم، و ان جرهم الینا اتبعونا"
( پس اگر قرآن ما را به سوی ایشان کشید از آنها پیروی کنیم، و اگر آنها را به سوی ما کشید از ما پیروی نمایند.)
این که گفتیم دو نفر حکم به این شرط حکم شدند که بر اساس قرآن عمل کنند،