شرکت نمی کنم. به ایشان باید عرض کرد که در مسأله حکومت و این که کشور و یا شهرمان اداره شود و از مرزها محافظت و پاسداری شود، همه شهروندان به طور مساوی حق دارند و در اینجا بین عالم و غیرعالم و دیگران تفاوتی نیست. در انتخابات افراد واجد شرایط خود را در معرض رأی و انتخاب مردم قرار میدهند. مردم هم این گونه نیست که همگی به یک نفر رأی دهند بلکه عده ای به یک شخص و عده دیگر به دیگری رأی میدهند. در این صورت حاکمیت را باید به دست کسی داد که دارای اکثریت است. برای این که نمی خواهیم حق و باطل را در اینجا تشخیص دهیم بلکه میخواهیم کسی را به عنوان نماینده خود انتخاب کنیم که کارهای عمومی و مربوط به حکومت را انجام دهد.
ولایت انتصابی، قرعه و یا رأی اکثریت ؟
البته بعضی افراد ممکن است در اینجا ولایت انتصابی را مطرح کنند و بگویند خداوند باید حاکم را تعیین کند، و یا معتقد به قرعه باشند و بگویند: "القرعة لکل أمر مشکل"دراسات فی ولایة الفقیه، ج 1، ص 529؛ و روایت در کتاب کافی، ج 1، ص 85، حدیث 1، نقل شده است با این تفاوت در عبارت: "و أولی الامر بالا مر بالمعروف...". "قرعه برای هر کار مشکلی است." در صورتی که این سخن درستی نیست. برای این که ولایت انتصابی تنها در مورد ائمه معصومین (ع) مصداق دارد. ائمه (ع) را خداوند معین و نصب خاص فرموده است و دیگر اکثریت و اقلیت ملاک نیست. اما فقیه که از جانب خداوند تعیین و نصب خاص نشده است. یعنی اگر فرضا منصوب هم باشد به نصب عام است. در حاکم اسلامی ما شرایطی را لازم میدانیم که یکی از آنها فقیه بودن است، و شرایط دیگری مانند عادل و شجاع بودن و امثال آنها نیز لازم است. بنابراین اگر فقیه به نصب خاص برای ولایت منصوب گردیده باشد و دو یا