"و در کنز العمال از قول سلیم بن قیس عامری آمده است: عبدالله بن کواء از حضرت علی (ع) درباره سنت و بدعت و جماعت و تفرقه سؤال کرد."
عبدالله بن کواء از سران خوارج و مخالف جدی امیرالمؤمنین (ع) بود، و حتی در نماز علیه آن حضرت شعار داد. البته قبل از جنگ نهروان در سخنانی که حضرت با او و عده ای از یارانش داشت، متنبه شد و از خوارج جدا گشت و به حضرت پیوست. در هر صورت یک روز - که شاید همین اواخری باشد که به طرف حق بازگشته بود - از حضرت این سؤال را پرسید.
"فقال: یابن الکواء، حفظت المسألة فافهم الجواب: السنة و الله سنة محمد(ص)، و البدعة ما فارقها، و الجماعة و الله مجامعة أهل الحق و ان قلوا، و الفرقة مجامعة أهل الباطل و ان کثروا."بحارالانوار، ج 2، ص 266، باب 32 (باب البدعة والسنة)، حدیث 22؛ به نقل از معانی الاخبار، ص 154، حدیث 2.
"پس حضرت در پاسخ او فرمود: سؤال خوبی داری پس جواب آن را بشنو و بفهم. سنت به خدا سوگند همان سنت پیغمبر است، و بدعت آن است که از آن سنت جدا شود و مخالف آن باشد، و جماعت به خدا سوگند همان اتحاد و اجتماع اهل حق است گرچه اندک باشند، و مقصود از تفرقه و جدایی اجتماع اهل باطل است گرچه زیاد باشند."
اخبار دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که ما آن را نیاوردیم و به همین ها اکتفا کردیم.
آیا اکثریت ملاک حق و باطل است ؟
در همان کتاب ولایت فقیه نوشته ایم که اگر قرار است کثرت جمعیت ملاک حق باشد، باید قیام امام حسین (ع) علیه یزید را محکوم کنیم. برای این که اکثریت طرفدار