صفحه ۶۱۵

مرتکب زنای محصنه شده بود سنگسار می‎کرد ولی ارث او را به اهلش می‎داد و بر او نماز هم می‎خواند، در صورتی که اگر گناه زنا موجب کفر بود به کافر که نماز نمی خوانند؛ همچنین اگر کسی مرتکب زنای غیر محصنه شده بود او را صد تازیانه می‎زد ولی حقوقش را از بیت المال قطع نمی کرد و حقوق او را می‎پرداخت و خلاصه نام او در دفتر مسلمین ثبت و ضبط بود؛ پیامبراکرم (ص) دست سارق را قطع می‎کرد ولی همچنان او را مسلمان می‎دانست و حقوقش را از بیت المال پرداخت می‎کرد. خلاصه حضرت بعضی از گناهکاران را ذکر می‎کند که رفتار پیامبر با آنان این بود که حدود الهی را بر آنان جاری می‎کرد اما وقتی که یکی از آنها می‎مردند ارث او را به اهلش می‎داد.

وقتی خوارج، علی (ع) و پیروان آن حضرت را کافر می‎دانستند مقصودشان از کافر اهل کتاب نبود، بلکه می‎خواستند بگویند مسلمانها به واسطه گناهی که انجام داده اند از اسلام برگشته اند و مرتد شده اند و بنابر این که مرتد فطری و مرد باشند خونشان هدر است و مالشان به ورثه مسلمان آنان منتقل می‎شود؛ و یا از نظر بعض مذاهب اهل سنت باید به نفع مسلمانان مصادره شود.به نظر می‎رسد که این استدلال حضرت بر اساس نظریه رایج در آن زمان بوده که مسلمان از غیر مسلمان ارث نمی برد که نظریه فقهای اهل سنت نیز همین است؛ ولی فقهای امامیه به ارث بردن مسلمان از غیر مسلمان فتوا داده اند. بنابراین می‎توان گفت که احتجاج حضرت با خوارج بر اساس نظریه ای بوده که خوارج به آن معتقد بوده اند. برای آگاهی از دیدگاه مذهب

پیشینه ها و حقوق شهروندی

باید توجه داشت که معمولا افراد در شرایط خاصی مرتکب گناه می‎شوند و

ناوبری کتاب