صفحه ۶۰۶

به کافر دانستن علی (ع) اکتفا نکرده و گفتند: به لحاظ این که شیعیان آن حضرت او را قبول دارند و تخطئه اش نمی کنند آنها هم کافر هستند. این بود که در حقیقت همه مسلمانان (غیر از گروه خود) را کافر می‎دانستند و عده ای از آنان را به قتل رساندند؛ مخصوصا هنگامی که می‎فهمیدند کسی از طرفداران سرسخت علی (ع) است، در صورت توانایی او را به قتل می‎رساندند.

حضرت ابتدا در مقابل خوارج عکس العمل مسلحانه نشان نداد، ولی هنگامی که به جان مسلمانان افتادند حضرت نیز با آنان برخورد مسلحانه نمود و به جنگ آنان رفت. در هر صورت حضرت در این خطبه به طور خلاصه خطاب به خوارج می‎فرماید: به نظر شما من بد و یا گناه کردم و حکمیت را پذیرفتم و بنابراین مرا به عنوان امام قبول ندارید، اما چرا به جان مسلمانان افتاده و همه را کافر می‎دانید؟! این بدعت و رویه غلط از همان روزگار باقی مانده است که اگر کسی گناهی را مرتکب شد مطرود می‎شود و غیرخودی به شمار می‎آید و کنار گذاشته می‎شود.

حضرت در ادامه مثالهایی را برای این که ثابت کند هر گناهکاری کافر نیست از سیره پیامبراکرم (ص) به عنوان نمونه مطرح کرده و می‎فرماید: پیامبراکرم (ص) زناکار محصن را رجم می‎کرد سپس بر او نماز می‎خواند و کسان او را وارثش قرار می‎داد، و قاتل را قصاص می‎نمود ولی وارثش از او ارث می‎برد، دست سارق را می‎برید ولی به او نمی گفت کافر شده ای، و بعد هم حقوقش را از بیت المال قطع نمی کرد. مسلمانان نیز دختر خود را به ازدواج او درمی آوردند. همچنین پیامبر حد زنا را بر زنا کننده غیرمحصن جاری می‎ساخت اما به او نمی گفت تو کافر شده ای. بعد همین فرد از مسلمانها زن می‎گرفت و حکم مسلمان بر او جاری می‎شد و حقوقش را از بیت المال می‎پرداختند. حضرت در ادامه نتیجه می‎گیرد که پیامبر به خاطر این گناهان کسی را از جرگه مسلمانان خارج نکرده و به کسی نگفت که غیرخودی شده است.

ناوبری کتاب