"خطبه 125 - قسمت دوم"
"فأین یتاه بکم، و من أین أتیتم ؟! استعدوا للمسیر الی قوم حیاری عن الحق لا یبصرونه، و موزعین بالجور لا یعدلون به، جفاة عن الکتاب، نکب عن الطریق. ما أنتم بوثیقة یعلق بها، و لا زوافر عز یعتصم الیها، لبئس حشاش نار الحرب أنتم، أف لکم ! لقد لقیت منکم برحا؛ یوما أنادیکم و یوما أناجیکم، فلا أحرار صدق عند الندأ، و لا اخوان ثقة عند النجأ."
توضیحی مختصر درباره خطبه
این خطبه پاسخ به اشکالاتی بود که خوارج آن را مطرح کرده بودند. خوارج به طور کلی در مورد حکمیت سه اشکال داشتند که عبارت بود از:
1 - چرا حضرت حکمیت را پذیرفت ؟ به ویژه با توجه به این که ابتدا آن را رد کرده بود.
2 - هنگامی که حکمیت را پذیرفت معنایش این است که قرآن را داور و حکم قرار داده است، بنابراین چرا پس از آن کسی را به عنوان حکم پذیرفت و ابوموسی اشعری را برای این کار معین کرد؟
3 - اشکال سوم خوارج این بود که چرا به ابوموسی و عمروعاص به عنوان دو حکم فرصت و مهلت دادید؟ و چرا به آنها دستور عجله در کار خود را ندادید؟
به سؤال نخست در خطبه های گذشته درباره ماجرای حکمیت پاسخ داده شد. در این خطبه حضرت به پاسخ از اشکال دوم و سوم میپردازد. البته بخش پایانی خطبه