صفحه ۵۷۵

به خدا و رسول ارجاع دهید." پس ارجاع آن به خداوند این است که به وسیله کتاب او حکم کنیم، و ارجاع آن به رسول این است که سنت او را بگیریم.)

"تنازع" باب تفاعل از ماده "نزع" است که به معنای کشیدن می‎آید؛ تنازع به کشیدن دو طرف گفته می‎شود. مثل این که یک طنابی را دو نفر از دو طرف به سمت خود بکشند.

حضرت می‎فرماید: وقتی خداوند در قرآن می‎فرماید: نزاع و کشمکش خود را به خداوند و پیامبر او ارجاع دهید، مقصود این است که باید به کتاب خدا و سنت پیامبر مراجعه و بر اساس آنها اختلافات خود را حل کنیم. و در قضیه حکمیت اگر عمروعاص و ابوموسی واقعا قرآن را حکم قرار می‎دادند به حقیقت می‎رسیدند و اختلاف پایان می‎گرفت، ولی اشکال کار این بود که آنان بر اساس قرآن داوری نکردند.

"فاذا حکم بالصدق فی کتاب الله فنحن أحق الناس به، و ان حکم بسنة رسول الله (ص) فنحن أولا هم به"

( پس هنگامی که به راستی در کتاب خدا حکم گردد، پس ما سزاوارترین مردم نسبت به آن هستیم؛ و اگر به سنت رسول خدا(ص) داوری شود، پس ما شایسته ترین مردم به آن می‎باشیم.)

حضرت می‎فرماید: درست است که اولا و بالذات حکمیت روی قرآن رفت، یعنی ما حکمیت قرآن را پذیرفتیم و نه حکمیت و داوری انسانها را، ولی باید توجه داشته باشیم که بالاخره قرآن سخنگو و مترجم می‎خواهد و ما ناچار شدیم افراد را تعیین کنیم؛ و هنگامی که اشخاص را برای انجام این کار مهم برگزیدیم، اگر آنان به راستی و در حقیقت بر اساس کتاب خدا حکم کنند، ما سزاوارترین مردم نسبت به کتاب خدا هستیم. و اگر به سنت پیامبر هم حکم شود، ما نسبت به سنت پیامبراکرم (ص) اولی هستیم.

ناوبری کتاب