توضیح امام (ع) درباره حکمیت قرآن
"و هذا القرآن انما هو خط مستور [ مسطور] بین الدفتین، لا ینطق بلسان، و لا بد له من ترجمان، و انما ینطق عنه الرجال"
( و این قرآن تنها خطی است پوشیده شده [ نوشته شده ] میان دو جلد، که با زبان سخن نمی گوید، و برای آن چاره ای از بیان کننده نیست، و فقط مردان از ناحیه آن سخن میگویند.)
"مستور" یعنی پوشیده شده و از "ستر" میآید. در برخی نهج البلاغه ها "مسطور" به طاء از "سطر" به معنای خط و نوشته نقل شده است.
"دف" به جلد قرآن گفته میشود. عبارت "لا ینطق" به صورت "لا ینطق" هم خوانده شده است.
حاکم قرار دادن قرآن صحیح است ولی کافی نیست؛ زیرا قرآن زبان ندارد و به تنهایی نمی تواند بگوید علی (ع) یا معاویه کدام یک حق و حاکم و خلیفه مسلمانان است. پس باید کسی مشخص میشد تا این کار را انجام دهد. البته باید با او شرط کنیم که مطابق قرآن حکم کند. و در نتیجه اگر بر اساس قرآن عمل نکرد داوری او اعتبار ندارد، زیرا داوری او مشروط بوده و او بر طبق شرط عمل نکرده است.
خلاصه حضرت در پاسخ خوارج میفرماید: و این قرآن فقط خطی است پوشیده شده بین دو جلد، با زبان سخن نمی گوید، و به ناچار کسی را میخواهد که آن را بیان کند، و فقط مردان هستند که به عنوان سخنگوی قرآن سخن میگویند.
در این که کسی باید باشد تا بر اساس قرآن حکم کند تردیدی نبود، آنچه موجب شکست حکمیت شد این بود که حضرت میخواستند عبدالله بن عباس را که آدم فهمیده ای بود به عنوان حکم تعیین کنند ولی اصحاب نافرمان حضرت، ابوموسی اشعری را تحمیل کردند و او بر اساس قرآن داوری نکرد بلکه فریب عمروعاص را خورد.