صفحه ۵۷۰

تو را همچون عثمان که کشته شد به قتل می‎رسانیم. پس از این بود که حضرت به این نتیجه رسید که با این لشکر نمی توان جنگ را ادامه داد. بنابراین پیشنهاد حکمیت را پذیرفت و عبدالله بن عباس را از طرف خود به عنوان حکم پیشنهاد کرد. ولی عده ای خشکه مقدس که فقط ظاهر را می‎بینند و نسبت به مسائل عمیق نیستند، ابوموسی اشعری را به دلیل محافظه کار بودنش مطرح کردند و بالاخره او را بر حضرت تحمیل نمودند.

عمروعاص و ابوموسی اشعری مدتی جلساتی تشکیل دادند، تا این که عمروعاص با یک پیشنهاد از سوی خود ابوموسی را فریب داد. پیشنهاد عمروعاص این بود که گفت: ما دو نفر نماینده معاویه و علی هستیم و بنابراین هر دو را عزل می‎کنیم تا مسلمانان خودشان خلیفه دیگری را تعیین کنند. ابوموسی این پیشنهاد را پذیرفت و قرار شد هنگامی که مردم جمع می‎شوند هر کدام جداگانه نتیجه شور و مشورتها و تصمیم خود را اعلان کند. عمروعاص باز هم زرنگی کرد و روز موعود به ابوموسی تعارف کرد که اول او بالای منبر برود. عمروعاص به ابوموسی گفت: شما مرد بزرگوار، دارای ریش بلند، از قدما و از صحابه پیامبر هستید؛ بنابراین ابتدا شما بفرمایید و تصمیم خود را اعلان کنید. ابوموسی بالای منبر رفت و گفت: من علی را از حکومت و خلافت مسلمانان عزل کردم. پس از آن نوبت عمروعاص شد. بالای منبر رفت و گفت: من معاویه را به حکومت و خلافت مسلمانان نصب کردم. با این که قرار بود هر دو نفر علی (ع) و معاویه را عزل کنند، ولی عمروعاص با حیله ابوموسی را فریب داد.

سه اعتراض عمده خوارج درباره تحکیم

در هر صورت اصحاب امیرالمؤمنین (ع) و همان کسانی که قبول اصل حکمیت و

ناوبری کتاب