آن امر فرمودید." "فلم ندر أی الامرین أرشد": "پس ما نفهمیدیم حرف اول شما درست است یا حرف دوم شما."
خطبه 122 هم این طور آغاز شد:
"قاله للخوارج، و قد خرج الی معسکرهم و هم مقیمون علی انکار الحکومة": "این خطبه را حضرت برای خوارج ایراد فرمود وقتی به لشکرگاه آنها رفته بود در حالی که خوارج نسبت به انکار حکمیت پایدار بودند." "فقال (ع): أ کلکم شهد معنا صفین ؟": "پس حضرت از آنان سؤال فرمود: آیا همه شما با ما در صفین بودید؟"
حالا خطبه 125 نیز درباره حکمیت است.
چکیده ای از داستان تحکیم
حادثه و ماجرای حکمیت را با این که در گذشته نقل کردیم ولی در اینجا نیز به مناسبت همین خطبه به طور خلاصه اشاره میکنیم. در جنگ صفین مالک اشتر و امیرالمؤمنین (ع) حمله و هجوم خود علیه سپاه معاویه را افزایش دادند و با شدت آنها را کوبیدند تا جایی که سپاه معاویه در آستانه شکست کامل قرار گرفت. در اینجا عمروعاص که کانون فریب و نیرنگ بود برای نجات معاویه و سپاه او حیله ای به کار گرفت و گفت: باید قرآنها را سر نیزه ها کنیم و بگوییم ما دو طایفه مسلمان هستیم و نباید با همدیگر جنگ کنیم، بلکه باید قرآن را بین خود حکم قرار دهیم تا قرآن بین ما حکم کند و اختلافات و جنگ و نزاع برطرف شود.
امیرالمؤمنین (ع) به اصحاب و سپاه خود فرمود: معاویه و عمروعاص اعتقادی به قرآن ندارند و این پیشنهاد آنها به طور کلی خدعه و فریب است؛ ولی متأسفانه گروه زیادی از سپاه امیرالمؤمنین (ع) گفتند: آنها قرآن را حکم قرار داده اند و مگر میشود ما قرآن را نپذیریم ؟! و هنگامی که حضرت بر حرف خود پافشاری کرد، تهدید کردند که