صفحه ۵۶۳

"قال الشریف: أقول: ألدعق: ألدق، أی تدق الخیول بحوافرها أرضهم": "سید رضی می‎گوید: "دعق" به معنای کوبیدن است؛ یعنی اسبان جنگی می‎کوبند به وسیله سم هایشان زمین های آنها را."

"حفر" به معنای کندن است، ولی چون اسبان زمین را با سم های خود می‎کنند به سم های آنها "حوافر" گفته می‎شود.

فردوسی در شعر خود می‎گوید:

ز سم ستوران در آن پهن دشت ____زمین شد شش و آسمان گشت هشت

به این معنا که سم اسبان آن چنان گرد و خاک از زمین به آسمان بلند کردند که یک طبقه از زمین جزء آسمان شد و آسمان ها هشت تا و زمین ها شش تا شدند. به تعبیر دیگر یک طبقه از زمین به آسمان ها بلند شد.

"و نواحر أرضهم: متقابلاتها": "نواحر زمین به معنای زمین های مقابل یکدیگر است."

عرض کردم "تناحر" به معنای "مقابله" می‎آید. دو نفر که با هم جنگ و دعوا دارند تعبیر به "یتناحران" می‎شود که از ماده "نحر" به معنای گودی زیر گلو است. به این معنا که گویا هر کدام از دو طرف می‎خواهند گلوی یکدیگر را بگیرند.

"یقال: منازل بنی فلان تتناحر، أی تتقابل": "گفته می‎شود خانه های فلان طایفه متناحر هستند یعنی مقابل یکدیگر می‎باشند."

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ناوبری کتاب