"قال الشریف: أقول: ألدعق: ألدق، أی تدق الخیول بحوافرها أرضهم": "سید رضی میگوید: "دعق" به معنای کوبیدن است؛ یعنی اسبان جنگی میکوبند به وسیله سم هایشان زمین های آنها را."
"حفر" به معنای کندن است، ولی چون اسبان زمین را با سم های خود میکنند به سم های آنها "حوافر" گفته میشود.
فردوسی در شعر خود میگوید:
به این معنا که سم اسبان آن چنان گرد و خاک از زمین به آسمان بلند کردند که یک طبقه از زمین جزء آسمان شد و آسمان ها هشت تا و زمین ها شش تا شدند. به تعبیر دیگر یک طبقه از زمین به آسمان ها بلند شد.
"و نواحر أرضهم: متقابلاتها": "نواحر زمین به معنای زمین های مقابل یکدیگر است."
عرض کردم "تناحر" به معنای "مقابله" میآید. دو نفر که با هم جنگ و دعوا دارند تعبیر به "یتناحران" میشود که از ماده "نحر" به معنای گودی زیر گلو است. به این معنا که گویا هر کدام از دو طرف میخواهند گلوی یکدیگر را بگیرند.
"یقال: منازل بنی فلان تتناحر، أی تتقابل": "گفته میشود خانه های فلان طایفه متناحر هستند یعنی مقابل یکدیگر میباشند."