صفحه ۵۵۸

ب - احتمال دوم این که مراد از "نسیم" معنای کنایی آن یعنی روح حیوانی باشد.

پس معنای عبارت این می‎شود: جان و روحشان از بدنشان خارج شود. از طرف دیگر می‎دانیم که اساسا حیات انسان وابسته به خون قلب و اکسیژن است. به طوری که اگر انسان تنها چند دقیقه استنشاق نکند تلف می‎شود. پس حضرت در حقیقت می‎خواهند بفرمایند: باید سرنیزه ها چنان بر بدن آنان فرود آید و بدن آنها را سوراخ کند که جان از بدنشان خارج شود. پس "نسیم" به معنای روح حیوانی است که در حقیقت حامل روح انسانی می‎باشد.

"و ضرب یفلق الهام، و یطیح العظام، و یندر السواعد و الاقدام"

( و ضربه ای که مغز سر را بشکافد، و استخوانها را نابود کند، و دست ها و پاها را بیندازد.)

"هام" جمع "هامة" به معنای مغز سر است. و "فلق" به معنای شکافتن می‎باشد. در قرآن کریم آمده است: (قل أعوذ برب الفلق ) سوره فلق (113)، آیه 1. "بگو پناه می‎برم به پروردگار صبح یا فلق." که به صبح یا تمام خلقت "فلق" گفته می‎شود؛ به اعتبار این که صبح، شکافتن ظلمت است توسط نور؛ و نظام آفرینش، شکافتن نیستی است با هستی بخشیدن. فعل "فلق" مجرد است؛ بنابراین "یفلق" صحیح است و "یفلق" درست نیست.

"اطاحة" به معنای هلاک کردن است. "اندار" به معنای کم کردن یا ساقط نمودن است. در مکاسب بحثی دارد به نام مبحث "اندار" که در مورد کم کردن چیزی از سرمایه است.

حضرت در ادامه سخنان خود می‎فرماید: دشمن جایگاهها و پایگاههای خود را ترک نمی کند مگر با سرنیزه های پیاپی و ضربه هایی که مغز آنان را بشکافد، و استخوانهای آنان را چنان به زمین بریزد که نابود و هلاک شوند، و دست ها و پاهایشان را شکسته و خرد کند و بر زمین بریزد.

ناوبری کتاب