حضرت در این بخش از فرمایش خود ضمن این که حقیقتی را درباره خود بازگو میکند که من اهل ترس و فرار از جنگ نیستم، همچنین خود را عالم با عمل معرفی میکند؛ و میفرماید: به اندازه ای که دشمنان ما به خانه و زندگی و شهر خود علاقه و اشتیاق دارند و میخواهند از شر جنگ راحت شده و نزد زن و فرزند خود بازگردند، من شوق و اشتیاق برای برخورد و روبرو شدن با دشمن را دارم.
نفرین به دشمن حق ناپذیر
"أللهم فان ردوا الحق فافضض جماعتهم، و شتت کلمتهم، و أبسلهم بخطایاهم"
( بار خدایا ! اگر حق را رد کردند پس جمعیتشان را بشکن، و سخن آنان را پراکنده ساز، و آنان را به سبب گناهانشان هلاک کن.)
"فض" به معنای شکستن و پراکنده نمودن، و "شتت" به معنای پراکنده کردن است. و "ابسال" به معنای به هلاکت سپردن و گرو کردن و گرو دادن و حرام کردن و به خواری گذاشتن است، که در اینجا همان به هلاکت سپردن مناسب میباشد. "خطایا" جمع "خطیئة" به معنای گناه است.
حضرت در اینجا به دشمن خود یعنی معاویه و سپاه او نفرین میفرستد. برای این که خطبه در جنگ صفین ایراد شده و طرف مقابل حضرت نیز معاویه و سپاه او بوده اند. نفرین حضرت این است: خدایا اگر اینها حق را نپذیرفتند جمعیتشان را چنان پراکنده ساز که شکست بخورند، و به وسیله تشتت کلمه یا اختلاف نظر قدرت و شوکت آنان را از بین ببر، و آنان را به سبب گناهانشان هلاک کن.