بوده و چون او سستی کرده و خود را کنار کشیده هر دوی آنان به برادرش حمله میکنند.
خلاصه انسان یا از ابتدا نباید در جنگ شرکت کند، یا اگر در جنگ شرکت کرد نباید از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند؛ بلکه باید در مورد از پا درآوردن دشمنی که در برابرش قرار گرفته کوتاهی ننماید و او را به رفیق و برادرش حواله نکند. زیرا این ظلم است که یک نفر با دو نفر بجنگد و دیگری خود را از جنگ کنار بکشد.
فرار از جنگ و پیامدهای آن
"و ایم الله لئن فررتم من سیف العاجلة لا تسلموا [ لا تسلمون ] من سیف الاخرة ، و أنتم لهامیم العرب والسنام الاعظم"
( و سوگند به خدا هر آینه اگر از شمشیر دنیا فرار کنید از شمشیر آخرت سالم نمی مانید، و حال آن که شما از بزرگان و برجستگان عربید.)
"لام" در عبارت "لئن فررتم" را لام مؤذنه یا موطئه مینامند که بر سر "ان" شرطیه در میآید، و نشانگر این است که جوابی که در جمله میآید جواب شرط نیست بلکه جواب برای قسم میباشد،مغنی اللبیب، ج 1، ص 235؛ شرح رضی بر کافیه، ج 4، ص 314. و لذا در این عبارت، جمله "لا تسلمون..." جواب است برای قسم که "وایم الله" باشد. این در صورتی است که "لا تسلمون" مجزوم نباشد همان گونه که در نسخه ابن أبی الحدید مجزوم نیست؛البته در چاپهای قدیمی شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید "لاتسلموا" آمده ولی در چاپهای تصحیح شده جدید آن "لاتسلمون" است. ولی اگر همان طور که در بیشتر نسخه ها "لاتسلموا" آمده که مجزوم است و نون آن حذف شده، در این صورت لام در "لئن" موطئه نیست بلکه لام جواب قسم است.