صفحه ۵۴۳

"أجزأ" فعل خبری و ماضی ولی در مقام انشاء و امر است. به این طریق حضرت می‎خواهد بفرماید: رقیب و دشمن هر کس که در مقابلش جهت کارزار قرار می‎گیرد باید هم کفو باشد. و نباید دشمن را به برادر خود به منظور دفع شرش حواله داد. این جمله چون در مقام بیان دستور است باید به صورت امر بیاید. اما این که صورت فعل ماضی و جمله خبری آورده، علتش بیان تأکید بیشتر است. دانشمندان اصول فقه گفته اند:رجوع شود به کفایة الاصول، ج 1، ص 104، مبحث سوم فصل دوم از فصول أوامر. فعل ماضی و مستقبل که ذاتا خبری است اگر در مقام امر و برای بیان دستوری استعمال شود، معنای مورد نظر را رساتر می‎رساند و تأکیدش هم بیشتر است. زیرا وقتی خواسته ای را با صیغه امر و بایدی را با جمله انشائیه بیان کردیم، تأکیدی بر خواستن و امر در آن نیست؛ ولی وقتی خواسته و طلبی را در قالب جمله خبری بیان نمودیم، معنایش این است که خواسته ما به قدری ضرورت و مطلوبیت دارد که گویا عملی و محقق شده و ما اکنون از وقوع آن خبر می‎دهیم. از این نظر تفاوتی بین فعل ماضی و مضارع نیست.

به عنوان مثال گاهی می‎خواهیم به یک بچه کاری را بگوییم تا انجام دهد. می‎توانیم به طور ساده به او دستور دهیم که برو و نان بخر؛ اما می‎توان به جای این امر، بگوییم فرزند من بچه خوبی است و رفته است نان خریده یا می‎رود و نان می‎خرد. این جمله خبری در مقام انشاء است و تأکیدش بر خواستن و مطالبه بیشتر است. چون با این جمله خبری می‎خواهیم بگوییم این بچه حتما این کار را الان انجام می‎دهد یا خواهد داد.

در اینجا هم حضرت به جای این که دستور دهد و بگوید هر فردی در جنگ باید دشمن روبروی خود را کفایت کند و مانند شیر به او حمله نماید و او را به رفیق و برادرش حواله نکند، می‎فرماید: هر فردی در جنگ، دشمن مقابل خود و یا رقیب و هماورد خود را کفایت کرده است.

ناوبری کتاب