صفحه ۵۳

همین آسمانهایی است که در آن خورشید و ماه و ستارگان وجود دارند؟

به نظر می‎رسد که مقصود از آسمانها در اینجا این آسمانهای طبیعی و مادی - که از عالم ناسوت و ماده هستند- نباشد. بلکه مقصود از آن عالمی است که بالاتر از عالم ماده باشد که همان عالم مثال و برزخ یعنی عالم ملکوت است. برای این که "سماوات" جمع "سماء" به معنای بالا است، و ملائکه چون حداقل تجرد را که به آن تجرد برزخی می‎گویند دارا هستند در عالم ملکوت می‎باشند.

عالم برزخ و موجودات آن جسمانی می‎باشند؛ ولی جسمی که در عالم برزخ است مادی و طبیعی نیست، بلکه جسم برزخی می‎باشد؛ یعنی احکام ماده مثل بعد، شکل، بو و... را داراست ولی خود ماده را ندارد. به عنوان مثال وقتی شما در خواب هستید و خواب می‎بینید با بدن مثالی خود - که طول و عرض و عمق و چشم و گوش و دست و پا دارد - این طرف و آن طرف می‎روید و یا باغی را می‎بینید، این باغ مجرد برزخی است، یعنی جسم مادی و طبیعی نبوده بلکه جسم برزخی است. جسمی که در عالم خواب با آن فعالیت می‎کنید مادی نیست، بلکه جسم مادی شما زیر پتو در حال استراحت است. این جسم برزخی هم اکنون نیز که ما بیداریم وجود دارد ولی ظهور آن برای ما ضعیف است و باطن بدن طبیعی ما می‎باشد و هنگامی که بدن مادی و طبیعی ما در اثر خواب یا هیپنوتیزم و مانند آن ضعیف شود آن بدن مثالی و برزخی بیشتر خودنمایی کرده و آثار خود را آشکار می‎سازد؛ و هنگامی که مرگ انسان برسد، روح انسان کارهای خود را با آن بدن انجام می‎دهد و در حقیقت همان بدن مثالی که باطن بدن طبیعی انسان بوده است ظاهر شده و بدن همیشگی مرده می‎باشد.

بنابراین ملائکه نیز که گفته می‎شود در آسمانها هستند، یعنی در عالمی فوق عالم طبیعت می‎باشند که همان عالم برزخ باشد. عالمی که در آن تزاحم و تصادم وجود ندارد و برتر از عالم ناسوت و ماده می‎باشد و احاطه به این عالم طبیعت دارد. برای

ناوبری کتاب