همین آسمانهایی است که در آن خورشید و ماه و ستارگان وجود دارند؟
به نظر میرسد که مقصود از آسمانها در اینجا این آسمانهای طبیعی و مادی - که از عالم ناسوت و ماده هستند- نباشد. بلکه مقصود از آن عالمی است که بالاتر از عالم ماده باشد که همان عالم مثال و برزخ یعنی عالم ملکوت است. برای این که "سماوات" جمع "سماء" به معنای بالا است، و ملائکه چون حداقل تجرد را که به آن تجرد برزخی میگویند دارا هستند در عالم ملکوت میباشند.
عالم برزخ و موجودات آن جسمانی میباشند؛ ولی جسمی که در عالم برزخ است مادی و طبیعی نیست، بلکه جسم برزخی میباشد؛ یعنی احکام ماده مثل بعد، شکل، بو و... را داراست ولی خود ماده را ندارد. به عنوان مثال وقتی شما در خواب هستید و خواب میبینید با بدن مثالی خود - که طول و عرض و عمق و چشم و گوش و دست و پا دارد - این طرف و آن طرف میروید و یا باغی را میبینید، این باغ مجرد برزخی است، یعنی جسم مادی و طبیعی نبوده بلکه جسم برزخی است. جسمی که در عالم خواب با آن فعالیت میکنید مادی نیست، بلکه جسم مادی شما زیر پتو در حال استراحت است. این جسم برزخی هم اکنون نیز که ما بیداریم وجود دارد ولی ظهور آن برای ما ضعیف است و باطن بدن طبیعی ما میباشد و هنگامی که بدن مادی و طبیعی ما در اثر خواب یا هیپنوتیزم و مانند آن ضعیف شود آن بدن مثالی و برزخی بیشتر خودنمایی کرده و آثار خود را آشکار میسازد؛ و هنگامی که مرگ انسان برسد، روح انسان کارهای خود را با آن بدن انجام میدهد و در حقیقت همان بدن مثالی که باطن بدن طبیعی انسان بوده است ظاهر شده و بدن همیشگی مرده میباشد.
بنابراین ملائکه نیز که گفته میشود در آسمانها هستند، یعنی در عالمی فوق عالم طبیعت میباشند که همان عالم برزخ باشد. عالمی که در آن تزاحم و تصادم وجود ندارد و برتر از عالم ناسوت و ماده میباشد و احاطه به این عالم طبیعت دارد. برای